سناریو
#سناریو
وقتی: جلوشون لباس عروس میپوشیم
چان: بسته خجالت بکش بزار ازدواج کنیم بعد
ات :چه زری می زنی دارم لباس می پوشم
هیون: ات داری چی کار میکنی؟!
ات: لباس میپوشم
هیون: باشه
فلیکس: ات بیا برات کمرت رو سفت کنم (بچه خیلی ریلکس )
چانگبین:ات ول کن بیا با لباس ورزشی بریم
ات:زر نزن روز عروسیمه پول کرایش هم باید خودت بده
چانگبین:ول کن برات می خرمش
فروشنده: دو میلیارد هست قیمت این کار
چانگبین:😅😅😅😅
لینو: ات بیا برات پشتت رو ببندم (بچه خیلی عادی براش)
هان: وای ات چیکار می کنی!!!! لباستو بپوش زود!!!!!
ات :چته مگه روح دیدی
هان:آره یه تیکه ماه
ات:(آب شد رفت تو زمین)😳😳😳
جونگمین: ات زود تر بپوش دیر نشه (داره با گوشی حرف میزنه)
سونگمین: (در حال خوراکی خوردن )
#ادهیون
وقتی: جلوشون لباس عروس میپوشیم
چان: بسته خجالت بکش بزار ازدواج کنیم بعد
ات :چه زری می زنی دارم لباس می پوشم
هیون: ات داری چی کار میکنی؟!
ات: لباس میپوشم
هیون: باشه
فلیکس: ات بیا برات کمرت رو سفت کنم (بچه خیلی ریلکس )
چانگبین:ات ول کن بیا با لباس ورزشی بریم
ات:زر نزن روز عروسیمه پول کرایش هم باید خودت بده
چانگبین:ول کن برات می خرمش
فروشنده: دو میلیارد هست قیمت این کار
چانگبین:😅😅😅😅
لینو: ات بیا برات پشتت رو ببندم (بچه خیلی عادی براش)
هان: وای ات چیکار می کنی!!!! لباستو بپوش زود!!!!!
ات :چته مگه روح دیدی
هان:آره یه تیکه ماه
ات:(آب شد رفت تو زمین)😳😳😳
جونگمین: ات زود تر بپوش دیر نشه (داره با گوشی حرف میزنه)
سونگمین: (در حال خوراکی خوردن )
#ادهیون
- ۱۵.۸k
- ۰۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط