سال ها بعد

سال ها بَعد
که پسرم را در آغوش میگیرم
به او یاد میدهم دوست داشتن
از سرِ راه نیامده ..
اصالت دارد !
.
یاد میدهم از هَمان کودکی
میتواند همه را دوست داشته باشد
اما
آخرِ سر
عاشقِ یک نفر بشود ...
.
دستانش باید
مرهم دستانِ ظریفی باشد
که تمامِ دلهره هایش را به او میسپارد ...
.
باید یادش بدهم
مردانگی را بلد باشد
آن هم نه با سبیل و زورِ بازو !
بلکه با دوستت دارم گفتن های ناگهانی
و زل زدن در چشم هایی که تمامش را
از آنِ خود میداند ...
.
باید یاد بگیرد
که فردا روزی
برود در خانه ی عشق اش
و در نهایتِ دوست داشتن بگوید :
بیا برویم
به هم برسیم ...
که "کال" نماند
دوست داشتنش ...
دیدگاه ها (۱)

گاهی وقتی فکر میکنم که امروز جمعه است و این جمعه های لعنتی ع...

به درخواست ریما محمدی....

در زندگی یک روز هایی هستکه نمیدانی دقیقا چه میخواهی !نمیدانی...

همیشه "سکوت" نشانه ی رضایت و درک بالا نیست. گاهی آدم داره "خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط