اینها را که نوشتم کمی آسوده شدم

اینها را که نوشتم کمی آسوده شدم،
از من دلجوئی کرد،
مثل اینست که بار سنگینی را
از روی دوشم برداشتند
چه خوب بود اگر همه چیز را می‌شد نوشت
اگر میتوانستم افکار خودم را بدیگری بفهمانم،
میتوانستم بگویم
نه یک احساساتی هست،
یک چیزهائی هست که نمیشود بدیگری فهماند،
نمیشود گفت، آدم را مسخره میکنند!
هرکسی مطابق افکار خودش
دیگری را قضاوت میکند
زبان آدمیزاد مثل خود او ناقص و ناتوان است


#صادق_هدایت🍂
📚زنده بگور
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
دیدگاه ها (۷)

‌من دوش دیدم سر دل اندر جمال دلبریسنگین دلی لعلین لبی ایمان ...

آیا شما هم در این جاده حرکت میکنید ؟ پس به چیز هایی که در ای...

🍁 کودکی" به سن و سال ، نیست !چه بسیار دیده ام بزرگسالانی، که...

‌هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر آرام‌تر از آهو بی باک ترم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط