شایدوقتیازهمون اول راهم ک هنوز سنم ب دو رقمی شدن قد ن
شایدوقتیازهمون اول راهم، کِ هنوز سنم بِ دو رقمی شدن قد نمیداد،داد میزدم از همتون متنفرمُ اشکامُ با دستام پاک میکردم،اشکایی کِ به مرور بزرگ شدن دستایِ کوچیکم کمتر شدن، کسی نبود بغلم بگیره،شایدخیلی احتیاج داشتم،بِ بغل گرفته شدن،شاید هنوز خیلیخیلی کوچیک بودم،شاید نباید بِ اون زودی میفهمیدم،قرار نیست هیچ آغوشی برات بازباشه، شایداگِ یکی از اون روزایِ اول راه،یکی در اتاقی کِ همیشه بسته بودو باز میکردُ نمیزاشت من تو بغل کوچیک خودم اشکامُ بریزم الان یه ادم عصبی کِ وسط داد زدن بغضش میشکنه نبود.
آدمی کِ برخلافِ گفتههایِ دیگران،کِ تمامِ رفتارارو میزارن پایِ لوس بازیایِ دخترونه اقتضایِ سن
سالهاست داره بغضیو حمل میکنه،کِ هرچقدم بشکنه بازم تمومی نداره.
حاملِ بغضی که،شکستن ارضاش نمیکنه،بغضی که حتی خطایی که رو تن جا خوش میکردُ به جا شکستن بغضه درد میشدن هم نشکوند،فقط چنتا ردِ خط جاموند ازشُ،مهر روانپریشیُ،ضعیفی،زد رو ادم،ولی هیچکسنفهمید وقتی زورت نرسه،جنونِ که میشه تزریق رگات
بغضی که این اخیر شده،بخشی از یه ما،شایدباید بعد این همه سال باید فهمید فریادایِ نشنیده،خطایِ جامونده، ردِ اشکایِ رو گونه از اولم یِ راه اشتباه بوده..
بغضی که دیگ اروم گرفته کنجِ گلو،مام کنار اومدیم باش..
خب اندکی دلِ پر:|😂
آدمی کِ برخلافِ گفتههایِ دیگران،کِ تمامِ رفتارارو میزارن پایِ لوس بازیایِ دخترونه اقتضایِ سن
سالهاست داره بغضیو حمل میکنه،کِ هرچقدم بشکنه بازم تمومی نداره.
حاملِ بغضی که،شکستن ارضاش نمیکنه،بغضی که حتی خطایی که رو تن جا خوش میکردُ به جا شکستن بغضه درد میشدن هم نشکوند،فقط چنتا ردِ خط جاموند ازشُ،مهر روانپریشیُ،ضعیفی،زد رو ادم،ولی هیچکسنفهمید وقتی زورت نرسه،جنونِ که میشه تزریق رگات
بغضی که این اخیر شده،بخشی از یه ما،شایدباید بعد این همه سال باید فهمید فریادایِ نشنیده،خطایِ جامونده، ردِ اشکایِ رو گونه از اولم یِ راه اشتباه بوده..
بغضی که دیگ اروم گرفته کنجِ گلو،مام کنار اومدیم باش..
خب اندکی دلِ پر:|😂
- ۸۷.۱k
- ۱۴ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط