یلدا
#یلدا
#جشن
#شاهنامه
#اوستا
#زرتشت
واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است؛ ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور #ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش #مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میکردند و از این رو به دهمین ماه سال#دی (دی در دین #زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) میگفتند که ماه تولد خورشید بود
#شب_یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است؛ مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند. آنان ملاحظه میکردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند؛ این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکشاند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام #آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند؛ از همین رو آن را شب زایش خورشید نامیده و آن را آغاز سال قرار دادند. بدینسان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع میشد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده میکند؛ خود به معنای «#سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی #اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.
در آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، ص 255، از روز اول دی ماه، با عنوان «#خور» نیز یاد شده است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است؛ در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است: «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شبهاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک است و بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است».
فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به #هوشنگ از شاهان #پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است: که ما را ز دین بهی ننگ نیست به گیتی، به از دین هوشنگ نیست همه راه داد است و آیین مهر نظر کردن اندر شمار سپهر شب چله: 40 روز از زمستان که آغاز آن برابر است با اول جَدی و 7 دی ماه جلالی و 22 دسامبر فرنگی، و پایانش برابر است با 16 بهمن ماه جلالی و سیام ژانویه فرنگی که به آن چله بزرگ زمستان گویند. در ایران مرکزی چله بزرگ زمستان از آغاز زمستان که برابر است با آغاز دی ماه شروع میشود و مدت آن 40 روز است؛ و چله کوچک زمستان از شب 10 بهمن ماه تا پایان بهمن ماه که مدت آن 20 روز است.
#جشن
#شاهنامه
#اوستا
#زرتشت
واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است؛ ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور #ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش #مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میکردند و از این رو به دهمین ماه سال#دی (دی در دین #زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) میگفتند که ماه تولد خورشید بود
#شب_یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است؛ مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند. آنان ملاحظه میکردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند؛ این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکشاند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام #آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند؛ از همین رو آن را شب زایش خورشید نامیده و آن را آغاز سال قرار دادند. بدینسان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع میشد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده میکند؛ خود به معنای «#سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی #اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.
در آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، ص 255، از روز اول دی ماه، با عنوان «#خور» نیز یاد شده است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است؛ در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است: «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شبهاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک است و بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است».
فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به #هوشنگ از شاهان #پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است: که ما را ز دین بهی ننگ نیست به گیتی، به از دین هوشنگ نیست همه راه داد است و آیین مهر نظر کردن اندر شمار سپهر شب چله: 40 روز از زمستان که آغاز آن برابر است با اول جَدی و 7 دی ماه جلالی و 22 دسامبر فرنگی، و پایانش برابر است با 16 بهمن ماه جلالی و سیام ژانویه فرنگی که به آن چله بزرگ زمستان گویند. در ایران مرکزی چله بزرگ زمستان از آغاز زمستان که برابر است با آغاز دی ماه شروع میشود و مدت آن 40 روز است؛ و چله کوچک زمستان از شب 10 بهمن ماه تا پایان بهمن ماه که مدت آن 20 روز است.
- ۵.۱k
- ۲۹ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۶۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط