فیک تهیونگ پارت ۳ (عشق دیوونه ی من)
هاییی😭😭🥲🥲
بلخره لایک کردید پارت قبلو؟😔🤟🏻
گودددد🙂🌈
طناب رو دور لوستر کشیدم و صندلی ای را زیرش گذاشتم.تو مطمئنی دختر؟آره!باید بمیری!!روی صندلی رفتم و سرم را با اخم وارد دایره طناب فرو بردم.در همان لحظه که داشتم صندلی رو هول میدادم،گوشیم زنگ خورد.تهیونگ بود!با عجله سرم رو بیرون کشیدم و روی تختم افتادم.
_الوو ته ته؟
_ا/ت؟چرا صدات گرفته؟گریه کردی؟
_گریه؟(پوزخند)نه نه…تا به حال دیدی من گریه کنم؟
_نه راستش…اها ببین
_جان؟
_جیمین گفت تو کادویی که برای ا/د گرفته بود رو دزدیدی!
_چی؟نه!چرت میگه…حالا چی بود؟
_یه گردنبند که روش شکل فلامینگو داشت…جنسش طلا بود
_طلاااا!!به خداا من ندزدیدم.
_اوکی الان بهش میگم…کار نداری؟
_نع نع بای
_بای
گوشی رو قطع کردم و به طرف دیگه ی تخت پرت کردم؛آهی کشیدم و به اون طرف پهلو خوابیدم و تو شکمم جمع شدم.قطره های عرق از پیشونیم به پایین میریخت و باعث میشد بیشتر گرم شم.همینطور که اشک های داغ و خونی از چشمانم میبارید در خواب فرو رفتم.
برای پارت بعد ۱۰ لایک😚🤟🏻
بلخره لایک کردید پارت قبلو؟😔🤟🏻
گودددد🙂🌈
طناب رو دور لوستر کشیدم و صندلی ای را زیرش گذاشتم.تو مطمئنی دختر؟آره!باید بمیری!!روی صندلی رفتم و سرم را با اخم وارد دایره طناب فرو بردم.در همان لحظه که داشتم صندلی رو هول میدادم،گوشیم زنگ خورد.تهیونگ بود!با عجله سرم رو بیرون کشیدم و روی تختم افتادم.
_الوو ته ته؟
_ا/ت؟چرا صدات گرفته؟گریه کردی؟
_گریه؟(پوزخند)نه نه…تا به حال دیدی من گریه کنم؟
_نه راستش…اها ببین
_جان؟
_جیمین گفت تو کادویی که برای ا/د گرفته بود رو دزدیدی!
_چی؟نه!چرت میگه…حالا چی بود؟
_یه گردنبند که روش شکل فلامینگو داشت…جنسش طلا بود
_طلاااا!!به خداا من ندزدیدم.
_اوکی الان بهش میگم…کار نداری؟
_نع نع بای
_بای
گوشی رو قطع کردم و به طرف دیگه ی تخت پرت کردم؛آهی کشیدم و به اون طرف پهلو خوابیدم و تو شکمم جمع شدم.قطره های عرق از پیشونیم به پایین میریخت و باعث میشد بیشتر گرم شم.همینطور که اشک های داغ و خونی از چشمانم میبارید در خواب فرو رفتم.
برای پارت بعد ۱۰ لایک😚🤟🏻
- ۱.۸k
- ۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط