واژه واژه این غزل را غرق مهرت میکنم

واژه واژه این غزل را غرق مهرت میکنم
دین و دنیای منی قصد سجودت میکنم

هستی و جانم تویی ، ای مظهر آرامشم
گاه گاهی بی جهت فکر نبودت میکنم

حرفی از رفتن مزن،جانم فدایت ای صنم
زندگی بی برم را نذر چشمت میکنم

عمر من،ای تو دلیل زندگی و هست من
بیت بیت شعر را مشحون بودت میکنم

شاعرم،اهل دلم،از عشق تو بنوشته ام
این غزل را سنگ فرش زیر پایت میکنم
دیدگاه ها (۳)

ای فلک سرگشته و حیران شدم تدبیر چیستواله و شیدابه هر محفل شد...

خان که نه! خانه شدم تا تو ستونم باشیبید بودم که خودت رمزِ جن...

خنده‌هایم را دوامی نیست وقتی نیستیلحظه‌هایم را مرامی نیست وق...

گفته بودی خانه می سازم ,نگفتی روی آبگفته بودی ماندنی هستم ,...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط