دیروز زنی را دیدم که مرده بود

‌دیروز زنی را دیدم که مُرده بود
مثل ما نفس میکشید
راستی یک زن چگونه می میرد؟
مرگش چگونه است؟
یا لبخند به لب ندارد
یا آرایش نمی کند
یا دست کسی را نمی فشارد
یا منتظر آغوشی نیست
یا حرف عشق که می شود
پوزخند میزند
آری زن ها اینگونه می میرند.

👤 گابریل گارسیا مارکز
دیدگاه ها (۱۳۱)

‌از پشت شیشه دیدم اتتنها نبودی...کاش باران هرگز شیشه ی پنجره...

یه رفیقی چند روز پیشیه حرف قشنگی زد ،گفت: خیال آدم راحته،زیر...

شبشبیخون پی در پی لشکری ست بی رحم از خیال تو بر بی کرانه ها...

بـه من حق بدهدوست داشتنتتنـهاراز زندگی ام باشد مَـن همیشه هـ...

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط