roman elone

roman elone
#amir
امروز با کریس حرف زده بودم نیاز ب پول داشت و از من باج گرفته بود منم تصمیم گرفتم چون دختر خیلی دوس داره ب جای پول چن تا دختر بهش بدم ( امیر سر دسته مافیا هست) برای همین با امین و رهام ی برنامه راه انداختیم چن تا دخترو گروگان بگیریم بدیم ب کریس بعد ۱ ساعت سه تا دختر خشگل آورده بودند
منم رفتم تا ببینمشون در باز کردم نگاشون کردم یکیشون خیلی خشگل بو اما زیاد جیغ جیغ می‌کرد
امیر: هوی چ خبرته اینجا رو گذاشتی رو سرت اسمت چیه؟
یکی از دختر:پردیس من میترسم
پردیس : این حیوونا ک ترس ندارن قربونت بشم
امیر : این حیوونا منظورت ما بودیم
پردیس: دقیقا
#pardis
این حرفو ک زدم ی طرف صورتم بد جور سوخت و از لبم خون اومد
امیر:دوباره گوه بخوری بلای بدتری سرت میارم
پردیس: هه نگات نمیکنم چ برسه بخورمت
امیر: زبونت ک خوب کار میکنه کاش عقلتم این شکلی باشه
و بلند شد و رفت بیرون مرتیکه عوضی دیوس
پارمیس معمولا زیاد می‌ترسه اما پریسا مث خرس بی خیاله بلند شدمو کلی داد و بی داد کردم
#amir
چقد این دختره رو مخم بود رفتم سمت اتاقشون درو باز کردمو


ادامه در پارت بعد
دیدگاه ها (۲)

roman elone#amir amir: چته هعی زر زر میکنیPardis:حیوون عوضی ...

roman elone part 4#pardispardis:یعنی چی چی کار کنم ؟amir: هی...

پدر ناتنی من...part:³⁶𝗛𝘆𝘂𝗻𝗷𝗶𝗻:یادته جلوی چشم من ب مامانم تجا...

رمان فیک پارت 2که یهو یکی دستمو گرفتنگاه کردیم دیدم امیر بود...

p..86لیژان و دینگ یوشی متوجه خراب شدن هوا شدن باد بدی میوزی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط