باران تو با شوره زار تن چه خواهد کرد

بارانِ تو با شوره زارِ تن چه خواهد کرد؟
آه این زن این آتش به جان، با من چه خواهد کرد؟

گیرم صدای آب را از چاه نشنیده‌ست؛
با خونِ گرگِ روی پیراهن چه خواهد کرد؟

باران نمی گیرد، ملخ مهمانِ گندم هاست؛
تا باد و آتش با گلِ خرمن چه خواهد کرد؟

وقتی تمامِ من برای مرگ آماده ست؛
جان ام، تن ام، با خجلتِ بودن چه خواهد کرد؟

اصرار نه، این بازیِ تردید و استغناست؛
این سیبِ دور از دست، با چیدن چه خواهد کرد؟

پایان ندارد جنگ عالمگیرِ من با من؛
این بار اهورای من اهریمن چه خواهد کرد؟

می‌میرم از این خواهش بی‌جا، فقط بشنو!
با من تو این زن، این زنِ بی تن، چه خواهد کرد!؟
@fuoad.🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
دیدگاه ها (۲)

چقدر واژه ها کم می آوردوقتی می خواهم تو را معنا بکنمچقدر حقی...

#قَشنگترین حـــساون لحظه ایه کهبین این همه آدَمکه بهت میگن د...

تکیه گاه که می شویفراتر از یک کوه باید باشیباید باشی هرکجاحت...

چیزی نمانده از تو جز  اندوهِ بی پایانسرگیجه های مزمن و افسرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط