از چادری که سر دخترک بود خوششان نمی آمد ازاودوری میکر
از چادری که سرِ دخترک بود خوششان نمی آمد!!! ازاودوری میکردندومدام تحقیرش... به او گفتند:که چادری ها بو می دهند... دلش خیــــــــــــــلی شکست...!!!ا
اشک درچشمانش حلقه بست... چادرش رامحکم ترگرفت وبه سرعت ازآنهادورشد... صدای خندهایشان لحظه به لحظه کمتربه گوشش میرسید... تا خانه پیاده رفت... سر نماز به سجده افتادوشروع کرد به گریه کردن... به خودش آمدودید که راست میگفتند: آری چادری ها بو می دهند... ولی بوی خاک...!!!!!
اصلا1400سال است که چادر بو می دهد... آنهم بوی عطرِ چادرِ خاکیِ مادر دربین کوچه های غریبِ مدینه
تگ کنید
کپی:ذکرمنبع وصلوات
منبع:@hejabe_man_
اللهم صلی علی محمدوال محمدوعجل فرجهم
اشک درچشمانش حلقه بست... چادرش رامحکم ترگرفت وبه سرعت ازآنهادورشد... صدای خندهایشان لحظه به لحظه کمتربه گوشش میرسید... تا خانه پیاده رفت... سر نماز به سجده افتادوشروع کرد به گریه کردن... به خودش آمدودید که راست میگفتند: آری چادری ها بو می دهند... ولی بوی خاک...!!!!!
اصلا1400سال است که چادر بو می دهد... آنهم بوی عطرِ چادرِ خاکیِ مادر دربین کوچه های غریبِ مدینه
تگ کنید
کپی:ذکرمنبع وصلوات
منبع:@hejabe_man_
اللهم صلی علی محمدوال محمدوعجل فرجهم
- ۸۹۸
- ۰۴ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط