شعرمهدوی

شعر_مهدوی
بیا و چهره شب را ستاره‌باران کن
بهار و غنچه و گل را به شهر، مهمان کن
به زردرویی گل‌های پرشکسته نگر
فضای خاطر افسرده را گلستان کن
گرفته ظلمت شب، ره به کلبه‌های حزین
بیا! ز پرتو خود کلبه را چراغان کن
ز سنگ فتنه بی‌یاوران کافرکیش
شکست شیشه دل‌ها؛ بیا و احسان کن
بپا شده است خدا را قیامتی ز گناه
بیا و گوشه چشمی به حق‌پرستان کن
دیدگاه ها (۱)

وقتی عمر از علی علیه السلام می گوید!ابووائل نقل می کند، روزی...

تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلامامیر المؤمنین علیه السلام به یک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط