تکپارتی یونگی

تکپارتی یونگی:
وقتی صبح از خواب بیدارش میکنی

خواستی درو در آروم ترین حالت باز و بسته کنی ولی...
ا/ت: ببخشید یونگی
حرفت تموم نشده بود که دیدی شروع کرده به خروپف کردن
به طرفش رفتی تا بیدارش کنی
ا/ت: گربه کوچولو...بیدار شو (زدی رو شونش)
_هوم؟
ا/ت: باید بیدار شی
_هیممم؟
ا/ت: عااا یونگیا بیدار شو خیلی خوابیدی
_من زیاد نخوابیدم
ا/ت: نه زیاد خوابیدی بیب پاشو باید بری سرکار
ا/ت: یونگیاااا پاشووو
_هومممم؟
ا/ت: باید بیدار شی بیبی
_ساعت چنده؟
ا/ت: ۷:۴۵ صبحانت هم حاضر کردم
_ولی من نمیخوام بیدار شم
ا/ت: ولی باید بشی بری سرکار
_صحبت کردنو بس کن. حرف نزن
ا/ت: نهه من باید بیبیمو بیدار کنم
_خیلی شلوغی
رفتی جلو و بغلش کردی
ا/ت: صبحانه آماده‌ست باید بیدار شی
_ساکت باش
ا/ت: اگه بیدار نشی میبوسمت
ا/ت: جک نمیگم یونگی
لباشو خیلی طولانی بوسیدی
_بس کن
ا/ت: پس باید پاشی
_قرار نیست انجامش بدم
ا/ت: همیشه میگی نمیخوای دیر کنی اونوقت الان پا نمیشی؟
_دروغ نگو
ا/ت: من دروغ نمیگم
_ازت نپرسیدم
ا/ت: پس واقعا نمیخوای بیدار شی؟
_همم
ا/ت: باشه پس بیدار نشی من میرم خودم تنهایی میخورم. از خوابت لذت ببر
_الان بیدار میشم
خواستی بلند شی که بغلت کرد
ا/ت: چیکار میکنی؟
*بوسیدت*
ا/ت: فقط وقتی بیدار میشی که عصبانی میشم
_لبخند

پایان:)