گفته بودم می روی دیدی عزیزم آخرش

گفته بودم می روی دیدی عزیزم آخرش !
سهم ما از عشق هم شد قسمت زجرآورش


زندگی با خاطراتت اتفاقی ساده نیست !
رفتنت یعنی مصیبت ، زجر یعنی باورش


یک وجب دوری برای عاشقان یعنی عذاب
وای از آن روزی که عاشق رد شود آب از سرش


حال من بعد از تو مثل دانش آموزی ست که
خسته از تکلیف شب ، خوابیده روی دفترش


جای من این روزها میزی ست کنج کافه ها
یک طرف سیگار و من ، یاد تو سمت دیگرش

...
مرگ انسان در جهان گاهاً نبود نبض نیست
مرگ یعنی حال من با دیدن انگشترش....
دیدگاه ها (۲)

لوسی ( اسکارلت جوهانسون ) :ما انسان ها بیشتر به "داشتن" اهمی...

موافقم........

ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡﻣﺜﻞ ﻫﺮ ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺍﺳﺖﻣﺮﺩﻣﺎﻧﯽ ﻋﺒﻮﺱ ﺩ...

کاش اینو خیلیا بفهمن که: یه زن نمیتونه دوستت داشته باشه ؛بعد...

اوایی از گذشته بخش اول:  خاطرات زندگی با یک دکتر روانی. 001 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط