عشق آغشته به خون

。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩
(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۷۸ (。☬⁠。⁠)⁩



آروم سری تکون داد سپس پلک از روی هم برداشت ٫ کجام من ٫ نگاهی به اطراف انداخت سپس آروم به تخت خیره شده میون‌شی روی زمین نشسته بود در حالی که سرش را روی تخت کنار دست جیمین گذاشته بود .. لبخند بیجونی زد و آروم دستش را بلند کرد نرم روی موهای میون‌شی کشید زیر آن موهای بلندش صورت خوشگل دخترک می‌بود .. نرم دستش را روی صورتش کشید و موهایش را جمع کرد پلک های میون‌شی لرزید و آروم از روی هم برداشت .. چشم در چشم هم شدن و تنها ضربان قلب هر دو تند میتپید ..
میون‌شی با حالت خوابالو سرش‌را بلند کرد و موهای بهم ریخته اش را مرتب کرد سپس تند گفت : خوبی ؟
جیمین پلک زد و همراه با کمک آرنجش روی تخت نشست قرصی به بدنش داد و کلافه گفت : نمی‌دونم .. گردنم گرفته
میون‌شی تند از روی. زمین بلند شد چابگ و نگران پرسید : دارویی نداری اینجوری که نمیشه باید چیزی بخوری که خوب بشی
جیمین آروم نگاهش کرد سپس کفش های قهوه رنگ را پاش کرد و آروم گفت : خوبم چیزی نشده که
میون‌شی : چرا شده کله شب امروز تب داشتی حتما بدن خیلی ضعیفه شده
جیمین ریز خندید سپس بی حال دست تو جیب گفت : میون‌شی من خوبم نگرانم نباش
میون‌شی ناراحت نگاهش کرد سپس آروم گفت : هرچی نیاز داشتی بهم بگو .. آخه مادرم میگه هرکی مریض میشه باید خوب ازش مراقب کنیم
جیمین : آفرین به مادرت .. دستی به سر میون‌شی کشید سپس به سمت حمام هجوم برد .. میون‌شی ناراحت ولی با ناز کردنش لبخند ای زد و تهت را مرتب کرد سپس با لبخند لباس مرده نظرش را برداشت سپس جلو در حمام ایستاد آروم گفت : میخواهم لباس عوض کنم اگه میشه قبل از اومدن بگی ؟
صدا ضعیف آب قطع شد و همچنین آروم گفت : باشه ولی زود باش ..
میون‌شی سری تکون داد ..
....
هانگول. : خوب همسر داداشم چی‌شد حلش کردی ؟
میون‌شی آروم و با چشم های کرد سری تکون داد : آره جیمین گفت می‌تونه بره ولی باید جونا بیاد اینجا
هانگول اخم هایش باز شد سپس تند سمت میون‌شی اومد : آفرین به تو ..
در فکر فرو رفت و ناخونش را به دندان گرفت میون‌شی پشت کرد تا بره ولی با صدا هانگول ایستاد و سمتش چرخید : میون‌شی خوب کردی لباس های که برات خریدم میپوشی اونا که انگار از احد بوق هستند آدمای بیچاره از اونا میپوشنـ...
با صدا محکم و اخم گفت : هانگول !
هانگول تند سمت جیمین چرخید سپس با چشم های بزرگ اش گفت : من فقد میخواسـ
جیمین : ساکت چه طرزه حرف زدنه
میون‌شی آروم و با نگاهر ناراحت به جیمین زل زد حتی نور نگاهش هم اشکی بود جیمین تند نگاه از میون‌شی گرفت و با عصبانیت گفت : خجالت بکش
دیدگاه ها (۲)

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۷۹ (。☬⁠。⁠)⁩هانگ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۰ (。☬⁠。⁠)⁩تیکه...

مین جی : باشه .. از فردا میام ای چون : باشه مین جی منتظرم می...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۷۷ (。☬⁠。⁠)⁩مین ...

( عشق اغیشته به خون )پارت ۱۶۳جیمین دستش میون‌شی را پایین آور...

ادامه پلک زد و همانند به تخت سفید خیره بود .. جیمین دست به س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط