نشست تو ماشیندستاش می لرزیدبخاری رو روشن کردم، گفت: ماشینت بوی دریا میدهگفتم: ماهی خریده بودم!گفت: ماهیمرده که بوی دریا نمیده!گفتم: هر چیزی موقع مرگبوی اونجایی رو میده که دلتنگش می شده...گفت: من بمیرم، بوی تورو میدم؟!