ویو فردا صبح

(ویو فردا صبح)

(ویو کوک)
ساعت شش صبح بود بلند شدم دیدم ته جفتم نیست با خودم گفتم پس کجا رفته که در حموم باز شد و ته با بدن لختی که فقط پایین تنش رو یک حوله ی کوچیک پوشونده بود اومد لعتی خیلی س***ک***س***ی شده بود وایی قلبم

+بدون من رفتی حمام خرس عسلی
_تو خیلی کیوت خوابیده بودی خرگوشک دلم نیومد بیدارت کنم
+د***د***ی خیلی س***ک***س***ی شدی
_عه

ته حوله دور کمرش رو باز میکنه و روی زمین میندازه و به سمت کوک میره و یه ک***ی***س پنج دقیقه ای رو شروع کردن
که ناگهان کسی در اتاق را می‌زند
تق تق تق
ته از کوک جدا شد

_کیه
خدمتکار : ارباب خودتون گفتید ساعت شش و نیم بیدارتون کنم

کوک یهو ع***ض***و ته رو فشار میده که ته ن***ا***ل***ه ای از دهنش در فت

_احححح
خدمتکار : ارباب حالتون خوبه

کوک ع***ض***و ته رو تو دستش م***ا***ل***ش میده

ته آروم به کوک میگه
_نکن احح عاقبت خوبی نداره
+واقعا راست میگی آخی

خدمتکار : ارباب صدامو می‌شنوید حالتون خوبه
_اره تو تو برو
خدمتکار : چشم

خدمتکار میره و ته یهو

((شرط))
((لایک : ۵))
((کامنت : ۱۰))
دیدگاه ها (۹)

این فیک و واقعیت نداره ولی بازم ناامید شدم اتاقم انقدرا هم ک...

پسر کوچولوی من پارت ۲ ته : وقط توضیح ندارم...بهت نیاز دارم ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط