میگم دلبر چرا اولین باری که دیدمت قلبم میخواست از جاش کند

میگم دلبر چرا اولین باری که دیدمت قلبم میخواست از جاش کنده شه جوری که صداش و خودم میشنیدم .صورتم سرخ شده بود ..هی با خودم‌میگفتم آبروم رفت .اما شانس آوردم و هیچکس هواسش بهم نبود .چشماتو که دیدم قفل چشمات شدم جوری که نفهمیدم‌ کجام اونجا فقد دوست داشتم نگاه کنم به چشمات به نظرم قشنگترین منظره چشمات بود !
وقتی میومدی کنارم لباسات بوی گل محمدی تازه میدادن که از بوته چیدیشون !
حرف زدنت .نگاهت .چشمات .وقتی که برای اولین بار بغلم کردی و هیچوقت من فراموش نمیکنم..... چرا موقع چت کردن تا صبح از آیندمون میگفتیم و اینکه واسه اینده کلی نقشه برای شیطونی کردن پیشت و داشتم ...من اینقدر دوست دارم که میخوام بابای بچم شی ...چرا از الان اسم فسقلی کوچولومونو دارم انتخاب میکنم ...ْ
ای کاش این روزا زودتر بگذره ❤️
من دوست دارم زودتر بیام پیشت ...شبا خوابم‌نمیبره .چون تا تو‌بغلت نخوابم خوابم‌نمیبره ....
دوست دارم .!
این متن رو از ته دل مینویسم برای طُ
میفهمی که چقد دلتنگتم !❤️☹️
#دست‌نویس
#خودم‌نویس
دیدگاه ها (۱.۱k)

یک نفر باشد که وقتی زمین خوردی دستت را بگیرد ‌.یک نفر باشد و...

وقتی داری میری بیرون از برادرت اجازه بگیر..آهای برادر گرامی ...

#شب_خاص Part 24محافظت کنم...و...

⁴ویو روزی ( بچه روزی دوست تینا و همخونه تینا هست و کارش آشپز...

فرار من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط