part

part21🦋






-نارا
&بله
-یادمه فبلا یه گربه داشتی اون چیشد؟
&عا اون....خوب....مرد{ناراحت}
-ای وای ببخشید نمبخواستم ناراحتت کنم
&نه مهم نیست
-معذرت می‌خوام
&اشکالی نداره
-نارا
& بله
-من دیگه نمیخوام اینجا بمونیم حوصلم سر رفته میگم چیزه عصر بریم سئول؟
&چی؟
-میگم که میشه عصر بریم سئول
&اخه چرا
-گفتم دیگه خسته شدم
&شما برین اما من نمیتونم بیام
-چرا
&من اینجا راحت ترم
-نارا ایلا دوست ندارم بحث بکنم بلند شو وسایلاتو جمع کن عصر راه میفتیم
&اما
-همین که گفتم با مامان بابا هم خودم حرف میزنم
& چشم{از رو مبل بلند میشه تا بره بالا که یهویی سرش گیج میره و محکم میفته زمین}
-چیشد{نگران و با عجله میاد سمت نارا}
&چیزی نیست خوبم
-یهویی چرا اینطوری شدی
&سرم گیج رفت تعادلمو از دست دادم
-بیا بشین اینجا وایسا برات اب بریزم خوب بیا
&ممنون{ابو با دستای لرزون میگیره و میخوره}
-مطمعنی خوبی
&اره
-حتماون از صبح چیزی نخوردی قندت افتاده ها وایسا برات یه چیزی سفارش بدم
&نه داداش نمیخواد گرسنه نیستم
-چرا گشنته که اینطوری ضعف کردی
&{میخوایت بلند شه که نامجون میشونتش رو مبل}
-کجا میری
&مگه نگفتین برم وسایل هامو جمع بکنم
-بشین عزیزم یکم حالت بهتر بشه بعد میری
&اخه تا عصر چیز زیادی نمونده
-من تا مطمئن نشم حال تو کاملا خوبن راه نمیفتم الانم تو به فکر اینا نباش آروم دراز بکش آهان خوب قرص میخوای؟
&نه ممنون







ادامه دارد...








💞چون که خیلی گفتین ادامه ی فیک رو بزار منم گذاشتم💞
دیدگاه ها (۸)

part22🦋-{نشسته بالا سرس و دستاشو گرفته} بهتری قشنگم ؟&اوهم-م...

part23 🦋-خوشگلم پیاده شو رسیدیم &چشم-چمدون هارو من میارم بیا...

part20🦋-مطمعنی نمی‌خوای بخوابی&اوم-مشکلی نداری اگه تلویزیون ...

part 19🦋-خوشحالم خوشت اومده & شما نمیشینین؟-چرا{صندلی رو کشی...

P12🍯&{تو خواب تکون میخوره و چونکه خیلی به جیمین نزدیک بوده م...

part6🦋-ممنون خیلی خوب بود قشنگ طعم بچگیم رو میداد&خواهش میکن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط