یادم نیست پارت چندیم

یادم ‌نیست پارت چندیم 😃
خلاصه پارت بعد از پارت قبل 😁

فلش بک به ۱ ماه بعد
ویو کوک
۱ ماه گذشته از اشناییمون و از وقتی باهاش اشنا شدم باهاش خوردم ، خوابیدم ، لاسیدم و لیسیدم غیر از اینا هیچکدوممون به نتیجه ای نرسیدیم ولی خونه رو عوض کردیم به خاطر اون اتفاق (همون‌که گرگینه ها گروگان گرفتنش) و الان کلی بادیگارد دور خونه میچرخن و کلی خدمتکار توخونه هست و وظیفشون اینه که وقتی تهیونگا کار داره اونا از من محافظت کنن اخ اخ دلم بازم درد گرفت چرا اینجوری میشم ‌وایستا حتما دوران هیتمه
به تاریخ تو گوشیم‌نگاه کردم و اره دوران هیتمه و از شانس بدم تهیونگ رفته سفرکاری و تا ۲ هفته نیست الان چه‌گوهی بخورم میدونم گفته هراتفاقی افتاد بهم بگو خودمو میرسونم ولی اینبار هم راهش دوره هم بهم گفته این سفر خیلی مهمه براش
ولی من باید چیکار کنم خدایا

فلش بک به ۲ روز بعد (خب چون تو این دوروز اتفاق خواستی نیوفتاده نمینویسم 😀)

ویو کوک
۲ روز گذشته و الان بدجور دلم میخواد با تهیونگ سکس کنم‌ ولی این جا نیست تو این ۲ روز با ویبراتور و بالشت و این چیزا تونستم تحمل کنم کاهش کننده هم نداریم و واقعا نیاز دارم با یکی سکس کنم دیگه حرکاتم دست خودم نیست بهتره یکم هوا بخورم رفتم بیرون که همون بادیگارده که بهم بد نگاه میکرد و دیدم
بادیگارد : ببین کی اینجاست بیبی بوی تهیونگ جونگ کوک ، امشب و برا منی و با من میخوابی ، ببین من تهیونگم
(خب یه اسم برا بادیگارد🤔 سئوجون😀👍)
از یقش گرفتم و سمت خودم‌کشیدم دارم چیکار میکنم به خودت بیا کوک نه دیگه نمیتونم تسلیم میشم هرچی بادابادا
وایستا ببینم اون میگه تهیونگه تهیونگم به من دروغ نمیگه پس یعنی تهیونگه
ویو نویسنده
کوک از یقه سئوجون گرفت و سمت خودش کشید و لباش و بوسید و بادیگارده انگار خوشش اومده بود گفت
سئوجون : چیه کوچولو یکی میخوای باشه باهات سکس کنه ؟*نیشخند*
^اندازه گوه تهیونگ هم ارزش نداری 😃😁^
کوک : تهیونگا امشب و باهام بخواب توروخدا دوران هیتمه نمیتونم کاری کنم لطفا خواهش میکنم*سئوجون و بغل میکنه*
سئوجون : با کمال میل بیبی
کوک اون شب و با خیال این که اون مرد تهیونگشه خوابید ولی اون چیزی که میخواست نبود تهیونگش خیلی بهتر از اون بود
ویو کوک
تهیونگ میگه تهیونگه ولی شبیه تهیونگا نیست تهیونگ بدنش بزرگ تر بود سیکس پک داشت این یه کوچولو سیکس پک داره تهیونگا دیکش بزرگتر بود من ‌به اون عادت کردم اخه این کوچیکه یه جورایی چندشم هست شبیه تهیونگ نیست ولی تهیونگه
اون شب و اونجا خوابیدم تو بغل تهیونگ رو تختمون ولی تهیونگ مثل همیشه سرمو بوس نکرد یا سرمو ناز نکرد چرا فرق کرده
صبح که بیدارشدم دیدم تهیونگا کنارم نیست پس کجارفته ؟ چه صداهای عجیبی از...
دیدگاه ها (۴۰)

خب توتفلنگی هام درخواستی مینویسم 👍حالا از کی ؟ از هرکی بخوای...

وقتشه لاس بزنیم 😃 شما یه لاس قوی میزنید منم میخوام ریکشن نشو...

#طابع_قوانین_جمهوری_اسلامی_ایران #طابع_قوانین_ویسگون#طابع_قو...

(ریاکشن اعضا و قتی جیمین ساعت ۴ صبح بیدار میشه و...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۳ توی بیمارستان با هم صحبت کردیمهلن : عش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط