اصلا قبول

‹‹ اصلاً قَبول، ...
ما دیوونه‌ایم وَلی دیوونه که نیستیم!
هَر شَب چِشمامونو که می‌بَندیم میاد با خَنده به ما می‌گه «می‌بینی پاییزُ؟؟»
هِی خودِمونُ تو خوابِمونَم می‌زَنیم به خوآب که بیخیالِ پاییز بِشه،
که نَخوایم بِهِش بِگیم؛ هَر شَب یِک ساعَت زودتَر شَب شُدَن یَعنی ۶۰ دَقیقه بیشتَر بَغَـل کَردَنِ جایِ خالیت ... که با گُفتَنِ؛ پاییزِ بِدونِ شُما دیدَن نَداره،
خَط رو مآهِ طَلاییمون نَندازیم .
دُکتر یَعنی هَمه‌یِ آدَما غِیر از ما کَسی تو پآییز تَنهاشون نَذاشته که بِجایِ خِش خِش از بَرگایِ زیرِ پاشون صِدایِ رَفتَن بِشنَوَن؟؟
یادِته پَریروزا گُفتی «پاییز را بایَد جَشن گِرفت و خوشحال بود وَ....؟»
شُما که دُکتری، شُما که حالِت خوبه، بِگو آخه کُجاشو جَشن بِگیریم؟ ااصلاً می‌دونی چِرا هَر پَنج قَدَمی که راه میریم رو بَرگا، دَرجا میزَنیمُ نِگاه به دورِمون می‌کُنیم؟ آخه بَرگایِ نالوتی هَر پَنج قَدَم جُمله‌یِ
"تَنها عِشقِت رَفت"
رو که پَنج بَخشِ، می‌کوبَن تو گوشامون و هِی تِکرار می‌کُنن، مام یه دَرجا می‌کوبیم تو سَرِشون و بِهِشون می‌گیم نُچ،
قَبلَنا که با جانِمون تو پاییز قَدَم می‌زَدیم هَمین لامُروّتا تو گوشامون می‌گُفتن "دوستِش داشته باش" مام با قَدمِ شیشُم یِ چَشمِ مُحکَم تَحویلِشون می‌دادیم!
میگَم دُکتر؛ نَکُنه ما که نیستیم کِنارِش بَرگا لیچار بِگَن به جآنِ ما و ماهِ طَلاییِ ما پآییز به دلِ کوچولوش نَشینه و زَبونمون لـال دلِش خَزون شه؟
بازَم بِگَم؟ یا فَهمیدی ما حالِمون خوبِ؟
که فَقَط و فَقَط نِگرانِشیم؟ :)🍂🌙✨.. ››
















[ بی جَواب تَرین سوال هَم اینه
که جِناب یَغمایی پُرسیده:
« تو چه کَردی که مَن اینگونه زَمین اُفتادَم..؟!🙂🖤🦋]

#آناهیتا 🖤
دیدگاه ها (۰)

‹‹ کاش میشُد فَراموش بِشی دُرست وَقتی که وَسَطِ شلوغیِ شَهر،...

‹ کاش صِدات نَوار کاسِتِ دولَبه‌ای بود،که از گُم شُدَنِش نمی...

نیاز دارَم بِرَم یه جایی که هیچکَسی نباشه؛ نیاز دارَم به تَن...

‹‹ چِطوریه که دِلِت بَرآم تَنگ نِمیشه؟نِمی بینی مَنو، نِمیخو...

# اسیر _ ارباب PART _ 2 لئونارد: از حموم اومدم بیرون و سمت ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط