اقرار می نم ب تو

اقرار می ڪنم بہ تو

"بد" دڸ سپرده ام

هرچند رفتہ ای و ……

غریبانہ مـرده ام

هر جا نشستہ ای

بہ خــدا می سپارمت

با اینڪہ … بهره ای

زحضورت نبرده ام...
دیدگاه ها (۲)

مادرے میگفت من چهار فرزندم را در تنها اتاق منزل ڪوچڪم بزرگ ...

خدا...!!!!من احتیاج به شادی وزندگی دارم...برای نیمه ی خندان ...

✸شیشۀ نازک احساس مرا دست نزن! ✸چِندشم می شود از لکۀ انگشت ✸د...

ای دل قلاش مکن فتنه و پرخاش مکن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط