بسم رب الشهداء
بسم رب الشهداء...
12 بوسه ای که نثار شهید «مدافع حرم» کردم...
شهید مهدی علیدوستی از شهدای مدافع حرم ایرانی بود که در سوریه و در مبارزه با تروریست های تکفیری به شهادت رسید.
حسن امیرآبادی دوست و همرزم شهید علیدوستی دقایقی به صحبت راجع به این شهید عزیز پرداخت و گفت:
*آخرین خداحافظی مهدی را 12 بار بوسیدم...
مهدی علیدوستی از رفقای صمیمی و دوست داشتنی من بود. که علاوه بر همکار، همسایه و همرزمم نیز محسوب می شد. او تنها همکاری بود که بیرون از محیط کار با هم مراوده داشتم. آخرین باری که مهدی و دیگر همرزمانم به سوریه سفر میکردند من هم برای خداحافظ رفتم، با هر کدام از رفقا که روبوسی میکردم، همین که بر میگشتم مهدی را میدیدم و دوباره با او روبوسی میکردم اگر اشتباه نکنم 12 بار مهدی را بوسیدم...
آخرین بار گفتم مهدی تا اشکم را در نیاوردی خواهش میکنم که سوار ماشین شو و برو. مثل همیشه همان لبخند خاصش روی لب هایش نشست و سوار اتوبوس شد. بعد از شهادتش اکثر عکسهایش که با رفقایش در گردان انداخته بود همان لبخند همیشگی اش میدرخشید.
*پولش مشکل گشا بود...
خاطرم هست یک ماه قبل از اعزام به سوریه بود که در محله مهدی کاری داشتم زنگ زدم که از پادگان به اتفاق هم برویم، در آن روز مشکلی برایم پیش آمده بود و مقداری پول نیاز داشتم به شهید علیدوستی گفتم مهدی 100تومان داری به من بدهی دو هفته دیگر به حسابت واریز می کنم. بلافاصله دست در جیبش کرد و 100 هزار تومان داد، به شوخی گفتم اگر میدانستم آنقدر پول همراهت داری مبلغ بیشتری درخواست میکردم، حالا از شوخی گذشته پول را احتیاج داشتی که همراهت بود؟ اگر لازم داری نمیخواهم زحمت بیافتی برادر! در جواب گفت نه یکی از رفقا این مبلغ را به من بدهکار بود و امروز صبح پس داد ان شاءالله حالا هم قرار است مشکل شما را برطرف کند...
*جای خالی مهدی در هیئت امام حسین(ع)
توی پادگان چند سالی بود که هئیت شور و حال سابق را نداشت، مهدی میان دار خوبی بود به او گفتم بیا برنامه هیئت را جدی تر پیگیری کنیم مداح می خواند او میانداری میکرد و بچههای پادگان حلقه میزدند و عزاداری می کردیم چند روز قبل از شهادت مهدی در همین ایام محرم برادرش سجاد آمد پادگان وقتی سجاد را دیدم دلم گرفت اشک در چشم هام حلقه زد انگار به من الهام شده بود مهدی قرار است پر بکشد. به برادرش گفتم هر سال مهدی اینجا بود حالا تو جایش را پر کردی...
شهادت جامونده هاصلوات...
12 بوسه ای که نثار شهید «مدافع حرم» کردم...
شهید مهدی علیدوستی از شهدای مدافع حرم ایرانی بود که در سوریه و در مبارزه با تروریست های تکفیری به شهادت رسید.
حسن امیرآبادی دوست و همرزم شهید علیدوستی دقایقی به صحبت راجع به این شهید عزیز پرداخت و گفت:
*آخرین خداحافظی مهدی را 12 بار بوسیدم...
مهدی علیدوستی از رفقای صمیمی و دوست داشتنی من بود. که علاوه بر همکار، همسایه و همرزمم نیز محسوب می شد. او تنها همکاری بود که بیرون از محیط کار با هم مراوده داشتم. آخرین باری که مهدی و دیگر همرزمانم به سوریه سفر میکردند من هم برای خداحافظ رفتم، با هر کدام از رفقا که روبوسی میکردم، همین که بر میگشتم مهدی را میدیدم و دوباره با او روبوسی میکردم اگر اشتباه نکنم 12 بار مهدی را بوسیدم...
آخرین بار گفتم مهدی تا اشکم را در نیاوردی خواهش میکنم که سوار ماشین شو و برو. مثل همیشه همان لبخند خاصش روی لب هایش نشست و سوار اتوبوس شد. بعد از شهادتش اکثر عکسهایش که با رفقایش در گردان انداخته بود همان لبخند همیشگی اش میدرخشید.
*پولش مشکل گشا بود...
خاطرم هست یک ماه قبل از اعزام به سوریه بود که در محله مهدی کاری داشتم زنگ زدم که از پادگان به اتفاق هم برویم، در آن روز مشکلی برایم پیش آمده بود و مقداری پول نیاز داشتم به شهید علیدوستی گفتم مهدی 100تومان داری به من بدهی دو هفته دیگر به حسابت واریز می کنم. بلافاصله دست در جیبش کرد و 100 هزار تومان داد، به شوخی گفتم اگر میدانستم آنقدر پول همراهت داری مبلغ بیشتری درخواست میکردم، حالا از شوخی گذشته پول را احتیاج داشتی که همراهت بود؟ اگر لازم داری نمیخواهم زحمت بیافتی برادر! در جواب گفت نه یکی از رفقا این مبلغ را به من بدهکار بود و امروز صبح پس داد ان شاءالله حالا هم قرار است مشکل شما را برطرف کند...
*جای خالی مهدی در هیئت امام حسین(ع)
توی پادگان چند سالی بود که هئیت شور و حال سابق را نداشت، مهدی میان دار خوبی بود به او گفتم بیا برنامه هیئت را جدی تر پیگیری کنیم مداح می خواند او میانداری میکرد و بچههای پادگان حلقه میزدند و عزاداری می کردیم چند روز قبل از شهادت مهدی در همین ایام محرم برادرش سجاد آمد پادگان وقتی سجاد را دیدم دلم گرفت اشک در چشم هام حلقه زد انگار به من الهام شده بود مهدی قرار است پر بکشد. به برادرش گفتم هر سال مهدی اینجا بود حالا تو جایش را پر کردی...
شهادت جامونده هاصلوات...
- ۲.۵k
- ۲۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط