روزگاری عشق بود و ترسهای دلنشین
روزگاری عشق بود و ترسهای دلنشین
لزرش دستان و شرم و یک حیای دلنشین
روزگاری چون کبوتر پر زنان در جستجو
بهر دیدار نگاری در هوا ی دلنشین
زورق احساس بود و موج دریای خیال
شب نخوابیدن به شوق روزهای دلنشین
رامش آواز بود و دردلهای غریب
در سکوت خامه ی دل نامه های دلنشین
جامه های پر زعطر و گونه های سرخ فام
یک گل و چند ی کتاب و هدیه های دلنشین
مرکبی همچون نسیم و کوچه ای همچون بهار
دست در دست نگا ر و جاده های دلنشین
ای دریغ امروز رنگی نیست از آن روزگار
نیست دیگر پاکبازی ، با وفای دلنشین
چهره ها در هم شد ست و باده های زر شکست
با کسی دیگر نمانده هم صدای دلنشین
@moonlightyy
لزرش دستان و شرم و یک حیای دلنشین
روزگاری چون کبوتر پر زنان در جستجو
بهر دیدار نگاری در هوا ی دلنشین
زورق احساس بود و موج دریای خیال
شب نخوابیدن به شوق روزهای دلنشین
رامش آواز بود و دردلهای غریب
در سکوت خامه ی دل نامه های دلنشین
جامه های پر زعطر و گونه های سرخ فام
یک گل و چند ی کتاب و هدیه های دلنشین
مرکبی همچون نسیم و کوچه ای همچون بهار
دست در دست نگا ر و جاده های دلنشین
ای دریغ امروز رنگی نیست از آن روزگار
نیست دیگر پاکبازی ، با وفای دلنشین
چهره ها در هم شد ست و باده های زر شکست
با کسی دیگر نمانده هم صدای دلنشین
@moonlightyy
- ۶۴۴
- ۰۷ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط