عاشقانه ترین وصال

▪️عاشقانه ترین وصال...

روزهاست که چشم انتظارم
چقدر سخت بود فراقت عزیزِ مادرم
روزها در انتظار غروب و شبها در انتظار طلوع مینشستم
تا روزگار نبودنت، اینقدر سخت نگذرد..
جانانم
هنوز گرمای بوسه ای که در گودالی خون آلود از حنجرت ستاندم
به خاطر دارم...
باورم نبود که بی حسین
به بازار شام درآیم
به مجلس شراب از تو سُرایم
بر کنج خرابه در غم دردانه ات آه از دل برآرَم

جانانم
از غمت چنان گشتم که عبدالله مات سپیدی گیسوانم
تا ساعتی مرا نشناخت
قربانت گردم
فدای سرت آنچه بر زینب گذشت
آمدم تا در کربلا فدایت شوم...
اما در کربلا نه
بلکه با هر بار بالارفتن خیزران زینب جان داد
آن لبان بوسه گاه پیغمبر بود
لبانت کلام توحید میسرود
چگونه شد که ضربگاه خیزران شد؟
دیگر تمام شد....
زینب و خاطرات جان سوز کربلا و شام و خرابه امشب به اتمام رسید...
آمدم تا دوباره در سایه نگاهت
آرام گیرم
سلام ای عزیز مادرم....
امشب شب وصال است...
وصال خواهر به برادرش...
امشب کربلای زینب به اتمام رسید و از غم دنیا رهایی یافت...
سلام بر عزیزِ مادرم...
وفات ام المصائب زینت پدر
عمه سادات را به تمام شیعیان جهان اسلام تسلیت عرض مینماییم
دیدگاه ها (۳)

می‌گویند: «میوه‌ی صبر شیرین است»؛مهدی جان!شیرین‌تر از شما بر...

به دریای پر از غم، امان از دلِ زینب😔به عمری همه ماتم، امان ا...

زینب آخر این شب تاریڪ را سر مےڪندیاد از یاس و شقایق، یا صنوب...

متنفر بودناز آدمارو بلد نیستمولے یهو واسمبےاهمیت میشن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط