مدون موقع تولد وقت خدا داشت بدرقمون مکرد چ گفت
ميدوني موقع تولد وقتي خدا داشت بدرقمون ميکرد چي گفت؟
گفت داري به دنیایی ميري که غرورت رو مي شکنن،
و به احساس پاکت سيلي ميزنن، نکنه ناراحت بشي.
من تو کوله پشتيت عشق گذاشتم، تا ببخشي.
خنده گذاشتم، تا بخندي.
اشک گذاشتم، تا گريه کني.
و مرگ گذاشتم ، تا بدوني دنيا ارزش بدي کردن رو نداره...
گفت داري به دنیایی ميري که غرورت رو مي شکنن،
و به احساس پاکت سيلي ميزنن، نکنه ناراحت بشي.
من تو کوله پشتيت عشق گذاشتم، تا ببخشي.
خنده گذاشتم، تا بخندي.
اشک گذاشتم، تا گريه کني.
و مرگ گذاشتم ، تا بدوني دنيا ارزش بدي کردن رو نداره...
- ۶۶۵
- ۱۰ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط