سالن بزرگ زیر نور مهتابیهای سرد بوی عرق تمرکز و موسیقی پخششده از اسپیکرها ...
---
𝑹𝑯𝒀𝑻𝑯𝑴 𝑶𝑭 𝒀𝑶𝑼
𝑷𝑨𝑹𝑻: 𝒐𝒏𝒆
سالن بزرگ، زیر نور مهتابیهای سرد، بوی عرق، تمرکز، و موسیقی پخششده از اسپیکرها داشت. همه با جدیت تمرین میکردن، اما نگاه من فقط دنبال هماهنگی بود. نه فقط بین حرکاتشون، بلکه توی حس و انرژیای که منتقل میکردن.
جونگکوک همیشه آخرین نفر بود که نگاهشو بهم میدوخت. نه از روی بیاحترامی. نه… بیشتر شبیه فرار بود. مثل کسی که از چیزی که خیلی دوست داره، فاصله میگیره… چون باور داره بهش نمیرسه.
وقتی برای اصلاح فرم حرکاتش جلو رفتم، دستم به شونهاش خورد. خشکش زد.
نگاهش کردم، بدون حرف.
اونم نگاهشو برای چند ثانیه توی چشمهام نگه داشت… تا اینکه پلک زد و عقب رفت.
– «درسته… ببخشید.»
تن صداش آروم بود، خفه، مثل کسی که چیزی توی گلوش گیر کرده باشه.
جیمین از اونور سالن صدام زد، برگشتم. ولی قبل از اینکه کامل دور بشم، شنیدم که جونگکوک زیر لب زمزمه کرد:
– «کاش میدونستی… از کی توی ریتم تو گیر افتادم.»
اون شب، توی اتاقش، گوشیشو گرفت دستش. پیجم باز بود. همهی ویدیوهای قدیمیم، پستهام، حتی استوریهایی که دیگه ناپدید شده بودن رو به خاطر سپرده بود.
جونگکوک، سردترین عضو گروه، اون شب یه ضربان گرم داشت… فقط برای کسی که فکر میکرد، هیچوقت حسی بهش نداره.
𝑹𝑯𝒀𝑻𝑯𝑴 𝑶𝑭 𝒀𝑶𝑼
𝑷𝑨𝑹𝑻: 𝒐𝒏𝒆
سالن بزرگ، زیر نور مهتابیهای سرد، بوی عرق، تمرکز، و موسیقی پخششده از اسپیکرها داشت. همه با جدیت تمرین میکردن، اما نگاه من فقط دنبال هماهنگی بود. نه فقط بین حرکاتشون، بلکه توی حس و انرژیای که منتقل میکردن.
جونگکوک همیشه آخرین نفر بود که نگاهشو بهم میدوخت. نه از روی بیاحترامی. نه… بیشتر شبیه فرار بود. مثل کسی که از چیزی که خیلی دوست داره، فاصله میگیره… چون باور داره بهش نمیرسه.
وقتی برای اصلاح فرم حرکاتش جلو رفتم، دستم به شونهاش خورد. خشکش زد.
نگاهش کردم، بدون حرف.
اونم نگاهشو برای چند ثانیه توی چشمهام نگه داشت… تا اینکه پلک زد و عقب رفت.
– «درسته… ببخشید.»
تن صداش آروم بود، خفه، مثل کسی که چیزی توی گلوش گیر کرده باشه.
جیمین از اونور سالن صدام زد، برگشتم. ولی قبل از اینکه کامل دور بشم، شنیدم که جونگکوک زیر لب زمزمه کرد:
– «کاش میدونستی… از کی توی ریتم تو گیر افتادم.»
اون شب، توی اتاقش، گوشیشو گرفت دستش. پیجم باز بود. همهی ویدیوهای قدیمیم، پستهام، حتی استوریهایی که دیگه ناپدید شده بودن رو به خاطر سپرده بود.
جونگکوک، سردترین عضو گروه، اون شب یه ضربان گرم داشت… فقط برای کسی که فکر میکرد، هیچوقت حسی بهش نداره.
- ۳.۷k
- ۰۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط