مافیای عاشق من 💜

پارت 5
کوک : دایون رسیدیم
دایون :........
کوک : دایون؟ ( بهش نگاه میکنه میبینه خوابه)
کوک : کیوت 🖤
(کوک دایون رو بغلش میکنه و میبره تو اتاق خودش میخوابوندش)
ویو دایون :
وقتی بیدار شدم دیدم تو یک، اتاقیم که یهو
کوک : بیدار شدی بیبی (خودم داره چندشم میشه🤣)
دایون : چ.. ی؟ بیبی؟
کوک: اهوم
دایون : یک، سوال چرا منو خریدی.؟
کوک : میفهمی
(نکته : بچه ها اگر اسمات با توضیحات کامل کامل میخواید زیر همین پارت بگید)
(اسمات 🔞)
صبح روز بعد 🤣
ویو دایون :
از خواب بیدار شدم دیدم لختم 😶یاد دیشب افتادم نزدیک بود گریم بگیره دلم درد میکرد (نکته : بچه ها کوک به زور 🔞) اون 😢ولش اومدم پاشم، که یهو
کوک : کجا بیبی؟ (بالا نیار ادمین میدونم حالت از این حرفا بهم میخوره 🤣)
دایون : به تو چه (گوه میخوری👍بخورش👍)
کوک : تو الان مال منی (🤣🤣🤣)
دایون :😢دلم هق درد داره هق (گریه میکنه عنتر 🤣)
کوک : باشه فدات شم بیا بریم حموم دلتو بمالم( کوک بمالی 😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶😶نه به ذهن منحرف😶) (کوک دایون رو بلند کرد رفتن تو وان حموم و کوک دل دایون رو مالید و دایون دل دردش خوب شد و کپید و کوک لباس دایون رو عوض کرد و خودش هم لباس پوشید و کنار دایون خوابید 💜
پایان پارت 52
دیدگاه ها (۰)

مافیای عاشق من💜

مافیای عاشق من💜

اولین فیک رو می خوام بنویسم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط