نمیدانم کی عاشقت شدم

نمیدانم کی عاشقت شدم
شاید آن لحظه ای که حرف میزدم
خاطره میگفتم
شیطنت میکردم..
طره از موهایم را پشت گوشم میبردم
میخندیدم
باصدای بلند
دخترانه..
دلبرانه..
نگاهی به تو می انداختم
چشمان خیره ای را می دیدم..
پر از برق
با لبخندی محو..
غرق تماشای من..
ناگهان قلبم ایستاد..
من تمام شدم..
بعداز کمی مکث
دوباره تپید..
اما اینبار نه برای من..
تنها برای تو..
دیدگاه ها (۱)

‌‌‌آنچه از لشکر تاتار ندیدست کسیمن ز یک تار از آن زلف پریشان...

اگر خود رااز قله جهانپرت کنمتا از افیون عشق تو رهایی یابمباز...

باعث خوشحالیِجانِ غمینِ من کجاست؟!

آدم ها می آیند، آدم ها می روند. هر کسی که می آید، چیزی برایت...

رمان سونادو پارت۱

╭────────╮ ‌ ‌ ‌ 𝐚 𝐬𝐢𝐩 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮 ‌ ╰────────╯جـ...

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط