کمی هم بغض من باشی تو را بسیار میخواهم

کمی هم بغض من باشی تو را بسیار میخواهم
اگر آن دفعه بخشیدم ولی اینبار میخواهم

در آن لحظه که دنیایم سیاه از غصه و غم هاست
نگاهی را از آن چشمان بی تکرار میخواهم

شبی در آسمان ابری من ماه کامل شد
همان شب را کنار تو هزاران بار میخواهم

فقط یک بار میخواهم برای آخرین خواهش
که باید های تو باشم کمی اجبار میخواهم

تو را میخواهم ای تنها نه از اندوه تنهایی
اگر باشی وجودت را پریشان وار میخواهم

همیشه در درون سینه ام چیزی فرو میریخت
برای فصل ویرانی خود دیوار میخواهم

در آن پاییز رویایی فقط دستان تو کم بود
تو را در زیر باران با تب و رگبار میخواهم

بیا هم بغض من باش ای دلیل بغضهای من
اگر باشی و یا نه من تو را بسیار میخواهم...
دیدگاه ها (۱)

آنقدر شــــــادی که غــــــم پیش ِ تو کم می آورد بیکـــــران...

عاشقی را بر دوچشمانت فرستادم چه شد؟یک غزل شعری به دیوانت فرس...

دیوانه نمودم دل فرزانه خود رادر عشق تو گفتم همه افسانه خود ر...

دل و جانی که در بردم من از ترکان قفقازیبه شوخی می برند از من...

تکپارتی درخواستی ادامه همون تک پارتی قبلی هست که به درخواست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط