نزدیک عملیات بود

‏نزدیک عملیات بود؛
می‌دونستم تازه دختردار شده.
یک روز دیدم سرپاکت نامه از جیبش زده بیرون...
گفتم: این چیه؟
گفت: «عکس دخترمه»
گفتم: «بده ببینمش»
گفت: «خودم هنوز ندیدمش!!»
گفتم: چرا؟
گفت: الآن موقع عملیاته. می‌ترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده، باشه بعد...
#شهید_مهدی_زین‌الدین #درس_اخلاق
دیدگاه ها (۲)

⛔ ️سی درصد تخفیف قلیان برای خانوم‌ها!!!🔺 بهنوش بختیاری، در ص...

#برادر_عفیف #خواهر_عفیف🌱 مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میگفت:بطری و...

یعنی به مادرش هم دروغ می‌گفت 😳 😐

🎀 🍃 #زیــنـبـیــــون🍃 🎀 #شهید_ربیـــــع_قصیر، در لبنان ازد...

رمان بغلی من پارت ۱۰۱و۱۰۲و۱۰۳ارسلان: دیانا دیانا: بله جایی و...

غرور اسلیترینی (فصل ۲) P2

Dark Blood p6

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط