دوست پسر مافیا

part ¹²



کوک: چون تو قراره بری پیش باک‌هیون
ات: چییی؟؟؟......ولی......کوک.....تو قول دادی نمیزاری باک‌هیون منو ببره
کوک: من هیچ قولی ندادم سریع وسایلت رو جمع کن!
ات: نهههه.......(گریه)
باک‌هیون: هی خانوم کوچولو چرا گریه میکنی؟.....ترسیدی آره؟....هههه....باید هم بترسی! سریع عمرا من بیا!
ات: کوککک....تورو خدا نزار منو ببرههه.....(گریه)
کوک:‌..............

*باک‌هیون دست ات رو کشید و به زور بردش بیرون و ات هم همش گریه میکرد*

ویو ات:
باک‌هیون منو به زور برد منم همش گریه میکردم که یهو یکی با مشت زد تو صورت باک‌هیون!.......
نگاه کردم دیدم تهیونگه!!!.....

تهیونگ: اگه یه بار دیگه دست روی دوست دختر من بلند کنی من میدونم و تو!
باک‌هیون: ههه.....دوست دختر؟......ات قراره با من ازدواج کنه.....نه تو
تهیونگ: ولی من ات رو میبرم جایی که دست هیچ کس بهش نرسه.....پس دیگه حرف نزن!.........ات بیا بریم!........

ات: ت...تهیونگ.....معلوم هست کجا بودی! (بغض و گریه)
تهیونگ:م‌...من معذرت میخوام.....مجبور بودم.....به کوک گفتن با تو یه ازدواج الکی بکنه تا نتونن تو رو ببرن
ات: (گریه)
تهیونگ: عااااا بیبی من گریه نکن.....من همیشه پیشت هستم و هیچوقت هم تنهات نمیزارم♡
ات: ولی....ولی.....کوک منو داد به باک‌هیون (گریه)
تهیونگ: آره....باک‌هیون کوک رو تهدید کرده بود من خودم شاهدم.....کوک پسر خیلی خوبیه.....
ات: اوهومم......ولی کوک عاشق منه
تهیونگ:........چی؟........
ات: خود کوک بهم گفت
تهیونگ: ولی اگه عاشقت هم باشه عشقش یک‌طرفه‌هست.......
ات: میدونم سینگلی بد دردیه
تهیونگ: آره (حنده)
ات: (خنده)
کوک: چی پشت سر من میگین
تهیونگ: هیچی

که باک‌هیون اومد

باک‌هیون: شما فکر کردین من تسلیم میشم؟ ههه......خیال کردین......اگه ات ر به من ندید......منم مامان ات رو می‌کشم!
ات: چی؟!
تهیونگ: توی عوضی چی داری میگی *خواست بره سمتش*
باک‌هیون: جلو نیا.....وگرنه دستور میدم مامان ات رو بکشن......

که چند تا مرد اومدن و مامان ات رو آوردن

ات: م‌...مامان (بغض)
کوک: شماها چیکار دارین میکنین! (داد)
باک‌هیون: ات رو به من بدید تا مامانش زنده بمونه!
تهیونگ: عمرا
باک‌هیون: باشه پس *تقق*
ات: ن..نهه....مامماننننننن


#جیمین #جین #شوگا #نامجون #جیهوپ #تهیونگ #جونگکوک #یونگی #هوسوک #وی #سوکجین #نامی #بانی #هانی #مونی #موچی #هوپی #کوک #کوکی #ته_ته #ولد_واید_هندسام #تهکوک #تهمین #ویکوک #ویمین #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جونگکوک #بی_تی_اس #آرمی #فیک #فیک_بی_تی_اس #فیکشن #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_جیمین #وانشات #سناریودرخواستی #سناریو #سناریو_بی_تی_اس #تکپارتی #اسمات #ویدئو #هات #دارک #خشن #مافیایی #بنگتن #بنگتن_بویز #بوی_بند # کیپاپ #سریال_کره_ای #بازیگران_کره_ای #کیدراما #عاشقانه #کره_جنوبی
دیدگاه ها (۱۱)

دوست پسر مافیا

دوست پسر مافیا

دوست پسر مافیا

دوست پسر مافیا

پارت آخرآنچه گذشت: از دستشویی امدم بیرون که دیدم......یهو یو...

پارت ۱۲ویو جنگکوک: ات رو گذاشتم خونه ی مامان باباش خودمم رفت...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط