روزهای دوری بود

روزهای دوری بود
دور اما شیرین
بحثمان که میشد تا آشتی دوباره
هیچ‌ کدام آرام و قرار نداشتیم
پروفایل هایمان را بر میداشتیم
شبکه‌های مجازی مان را پاک میکردیم
قلبمان هزار‌ و یک بهانه میگرفت
و هرکس ما را نمیشناخت هم
میفهمید یک چیزی شده!
حالا اما زندگی میکنیم
میخندیم می‌گرییم
بی آنکه از احوال هم
ذره ای با خبر باشیم
تلخ و است سهمگین
آدم ها تغییر میکنند
روابط زیر و رو میشوند
خاطرات ارزش خود را گم میکنند
و قلب ها آنچنان از هم فاصله میگیرند
که گویا هرگز یکدیگر را لمس نکرده اند ....
#خاص

#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
دیدگاه ها (۰)

رقاصہ‌ی هر ساز تو گشتیم و تو اما؛یک بار بہ سازِ دلِ ما گوش ن...

سلامم می‌دهی اما در آغوشم نمی‌گیری برای مستحبّی، واجبی را تر...

میدانی؟برای قضاوت دیگریتنها کفشش را پوشیدن و با آن قدم زدن ک...

به نظر من جواب خدافظیاز سلام واجب تره!وقتی کسی میگه خدافظ؛مع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط