انگار مامانم رفته بازار منو نبرده

‏اِنگار مامانَم رَفته بازار مَنو نَبرده،
بَرف اومده تا زانو وَلی مَدرسه هارو تَعطیل نَکردَن،
اِنگار هَمه دوستام اُفتادن کلاسِ a و مَن کلاسِ b،،
اِنگار نَقاشی نوزده گِرفتم،
اِنگار هَمه اردو رَفتن جُز مَن،
اِنگار جوجه کَبوتَرییم که از درختِ بُلندی اُفتاد،
اِنگار اَشکیم که تو چِشم لَبریز شُد،وَلی نَیُفتاد،
اِنگار دیوارِ فَرسوده اییم در حالِ سقوط،
انگار دُختریم که آخرین یادگاریِ عِشقش گُم شد،
اِنگار بچه ایم،که مامانِش بِهِش گفت"دیگه مامانِ تو نیستَم"
انگار پاییزه،
اِنگار قَلبَم خُرد شُد،
انِگار خَرابَم،
اِنگار ویرانَم،
اِنگار نیستی،نَدارمت....🍁






《 ناراحت کُننده ترین جُمله دُنیا هَم میتونه این باشه:
"عِیب نَداره،مَن دیگه عادَت کردم" 💫☘》

#آناهیتا

#خاص #قشنگ
دیدگاه ها (۱)

حالِ مَن حالِ اَسیری است که هِنگامِ فَرار،یادَش آمد که کَسی ...

مَن هَمیشه که به تو ...❤  فِکر نمیکنم؛مَثلا هَر وَقت کِتاب م...

آنجا را نمی دانم‌، اما اینجا بی تو ، بِدون ‌آغوشَت خیابان به...

در راهِ رِسیدَن به تو گیرَم که بِمیرماَصلاً به تو اُفتاد مَس...

درک میکنین امتحانا چقدر سخته دیگه ؟ شاید بگین تهران که خیلی ...

رویای شیرین من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط