سرویس امنیتی دیمن پارت نهم
سرویس امنیتی دیمن پارت نهم:
شب شد همه تو سازمان خوابیده بودن . صبح شده بود و همه خواب بودن یک هو انمو اومد و گفت:شهرداری اوبویاشاکی قراره برای بازدید به سازمان سرویس امنیتی دیمن بیاد
همه باشنیدن این خبر بیدار شدن و خودشون رو آماده کردن
موزان:شهرداری اوبویاشاکی کی میاد؟
انمو:ساعت ۱۰
موزان:وای الان ساعت۹:۴۵دقیقه اس
.
ساعت ۱۰ شد و همه آماده بودن
اوبویاشاکی اومد
موزان خطاب به کوکوشیبو گفت رو از مغازه یوریچی شیرینی بگیر و کوکوشیبو هم رفت . کوکوشیبو رسید
یوریچی:سلام داداشی امروز چه شیرینی می خوای؟
کوکوشیبو:دانمارکی
یوریچی:راستی اون موزان احمق مرخص شد؟
کوکوشیبو:آره
یوریچی ظرف شیرینی رو به کوکوشیبو داد و کوکوشیبو خدافظی کرد و رفت سمت سازمان
شب شد همه تو سازمان خوابیده بودن . صبح شده بود و همه خواب بودن یک هو انمو اومد و گفت:شهرداری اوبویاشاکی قراره برای بازدید به سازمان سرویس امنیتی دیمن بیاد
همه باشنیدن این خبر بیدار شدن و خودشون رو آماده کردن
موزان:شهرداری اوبویاشاکی کی میاد؟
انمو:ساعت ۱۰
موزان:وای الان ساعت۹:۴۵دقیقه اس
.
ساعت ۱۰ شد و همه آماده بودن
اوبویاشاکی اومد
موزان خطاب به کوکوشیبو گفت رو از مغازه یوریچی شیرینی بگیر و کوکوشیبو هم رفت . کوکوشیبو رسید
یوریچی:سلام داداشی امروز چه شیرینی می خوای؟
کوکوشیبو:دانمارکی
یوریچی:راستی اون موزان احمق مرخص شد؟
کوکوشیبو:آره
یوریچی ظرف شیرینی رو به کوکوشیبو داد و کوکوشیبو خدافظی کرد و رفت سمت سازمان
- ۱.۴k
- ۰۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط