فیک عاشقتم (پارت ۴)

& من دیگه میرم؛ سربازی برای تو میزارم
مراقبته

_ ممنون عالیجناب




پرش زمانی به یه هفته بعد





& بیا بریم به پارک جنگلی


_ چشم عالیجناب


& تو هم میای جین

£ سرورم میتونم پسر خودمم بیارم

& بیار






پرش زمانی به پارک





ا/ت ویو هیچ آدم عادی اونجا نبود




پادشاه خوابید



_ سرباز جین به من اجازه بده به دور دست اینجا برم تنهایی گردشی بزنم خواهش میکنم


£ بانوی من نمی

_ من دستور دادم

£ حداقل با پسر من برین

_ چیی؟؟ با باشه

£ تهیونگ با بانو ا/ت برو بگردین زود برگردین این خوراکی هارو هم ببر

+ چشم




ا/ت ویو




اینجا جنگل پرود عالاقم بود



از اقامتگاه دور شدیم



_ میاین استراحت بکنیم


+ چشم بانوی من



دیدم چند تا پسر دارن رد میشن اومدن نزدیکمون قیافشون آشنا میزد


وای نه نکنه جیهوپ و نامجونن

اره خودشونن


× جیهوپ = نامجون




کمی خودشون رو خم کردن



× چطور جرعت کردی بياين به جنگل من شما دو تا


= همین‌که این گفت



پاشدم دست ته تو دستم بود اونم
پاشد


+ بانوی من عقب وایستید خودم حصابشون رو میرسم







توی کامنت کمی توضیح لازم میدم
دیدگاه ها (۱)

فیک عاشقتم (پارت ۵)

فیک عاشقتم (پارت۶)

فیک عاشقتم (پارت ۳)

فیک عاشقتم

#درخواستی#تکپارتیوقتی هردتون آیدلین و باهم قرار میزارین........

#درخواستی #سه_پارتی مثلث عشقی؟...... Teh Last Partبعد از چند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط