منم آن زنی که تمام کشتیها

منم آن زنی که تمام کشتی‌ها
در او غرق گشته و تنهایش گذاشتند
و آنگاه که هیچ بادبانی
جز بالهایش برای او نمانده بود
آموخت که چگونه از زن بودن رها شود
و به پرنده‌ی دریایی تبدیل شود....!
دیدگاه ها (۲)

این روزها...شاهِ چشمانتعشق بازی میکندبادلمومن هوس میکنمدرچها...

یک کلمست اما.... یه دنیا حرفه واسه کسایی که میفهمندلتنــــــ...

تو را دوست دارم؛ و این دوست داشتن، حقیقتی است که مرا به زندگ...

با لبت بازی مکن وقتی که صحبت میکنیچشم من دیوانه اما گوش من ک...

رمان j_k

ازمایشگاه سرد

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط