وقتی که تو میایی

وقتی که تو میایی
بدون کلام .
ارام .
می نشینی بکناری و ذل میزنی به من .
خیلی وقتها حتی متوجه امدنت هم نمیشوم .
متوجه که میشوم .
لذت میبرم از امدنت . و
فقط چشم هایت .
سکوت را میشکند .
همان راز های هزار ویک شب .
همان تنهایی من و راز پر شکوه چشم هایت .
دیدگاه ها (۲)

جناب مولانا .سر مست .سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش مستانه...

الهی «««««««««««««««««««برسر از خجالت گرد داریم ودر دل از حس...

چه آرزوی محالی است زیستن با تومرا همین بگذارند یک سخن با تو:...

help yourself ?

My angel ( part 1 ) بی وقفه اشک می ریخت و از خیابان های خالی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط