بر ماسه ها نوشتم


بر ماسه ها نوشتم
دریای هستیِ من
از عشق توست سَرشار
این را به یاد بسپار...
دیدگاه ها (۱)

با من شریـک شودر نان هر روزه ی تنهایے امپرکن با حضــورت دیوا...

دستانـــت معجـــزه ی .... قـــــــــرن بـــــــود ....گلست...

من در میان قبایلی زندگی کردم که، کلمات مرد و مردانگی در گوشم...

دوست داشتن توزیباترین گلی ا‌ست که خدا آفریده؛گفته بودم

الهی، در این صبح که نوید بخشامید و رحمت توستهرآنکه چشم گشودق...

الهی، در این صبح که نوید بخشامید و رحمت توستهرآنکه چشم گشودق...

✨ دعای روز یکشنبهپروردگارا…امروز دل مرا از نگرانی‌ها خالی کن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط