یک روز از من هیچ نمی ماند

یک روز از من هیچ نمی ماند
حتی یادی هم
تنها ‌شاید پسرکی بازیگوش
گوشه یک صندوقچه قدیمی
کاغذ پاره هایی بیابد
با الفاظی موزون
که از هر سو خوانده شوند
می شوند تو ...
دیدگاه ها (۹)

هیچ گاهنمیفهممچرا مے گویندآدمها با قلبهایشان عاشق مے شوندوقت...

♚بـآ هــر رَنگــے رِفـآقـــت ڪُـن وَلـــــےرفاقَـتـ و رَنـگـ...

میگن واسه آدمی که دلش برات تنگ نمیشه نگو دلتنگتم چــون تمامـ...

قـرار نیــست من بنویســــم و تــو بخونــــــے !حتــے قــرار ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

کار هر روزم شده بود...تمام ساعت فروشی های شهر را بارها و بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط