پارت
پارت۵
غمگین عضو هشتم
درخواستی
مینجی تمام قرصهایی که توی خونه داشت و درآورد و با یه لباس راحتی که شونه ها و پاهای مینجی رو نشون میداد آماده شد شب از نیمه گذشته بود و ساعت ۲ شب بود مینجی فقط به یونگی پیام داد
*یونگی حالت خوبه خواهش میکنم همیشه خوب باش تا روحم در عذاب نباشه میدونی رفتنی باید بره و منم یه رفتنی که اصلا از اول هم نباید به این دنیا میومدم من هنوز خیلی کوچیکم برای فهمیدن و درک خیلی چیزا خیلی وقتا باخودم میگم چرا بدنیا اومدم منو حتی پدر و مادرم هم نمیخواستن چرا باید انتظار داشته باشم مردم منو بخوان و دوسم داشته باشن راستش انتخابی که هیچ وقت ازش پشیمون نشدم دوست داشتن تو بود من عاشقت بودم یه عاشق روانی ولی ازت میخوام فردا که بیدار شدی و دیدی که دیگه خبری از دختر کوچولوی بی تی اس نیست خواهشن ناراحت نباش من خیلی وقته که میخوام خودم و خلاص کنم از همه چی می خودم خیلی خسته تر از همه ام راستی وضعیت قلبم هم خوب نیست و به هرحال باید میمردم چه الان چه بعدا فقط من خیلیهنوز بچم برای مرگ نمیشه یکی نجاتم بده نمیخوام نمیخوام توی ۱۵ سالگی بمیرم یونگی خواهش میکنم اگه بیداری بیا و مانع من شو من سخته برام توی این سن بمیرم ولی اگه خوابی خوب بخوابی دیگه دیگه فردا منو قرار نیست ببینی تو دلیل مرگم نیستی راستش من خیلی وقته خستم پس خداحافظ برای همیشه من عاشقتم عاشقی که تا لحظه اخر به امید اینکه یکی نجاتش بده میمونه*
و دکمه ارسال و زد و برای بقیه اعضا هم دلش نیومد چیزی ننویسه پس برای بقیه هم نوشت ولی چیزهای متفاوتی و بعد از ارسال سریع گوشیش و خاموش کرد و
....................
غمگین عضو هشتم
درخواستی
مینجی تمام قرصهایی که توی خونه داشت و درآورد و با یه لباس راحتی که شونه ها و پاهای مینجی رو نشون میداد آماده شد شب از نیمه گذشته بود و ساعت ۲ شب بود مینجی فقط به یونگی پیام داد
*یونگی حالت خوبه خواهش میکنم همیشه خوب باش تا روحم در عذاب نباشه میدونی رفتنی باید بره و منم یه رفتنی که اصلا از اول هم نباید به این دنیا میومدم من هنوز خیلی کوچیکم برای فهمیدن و درک خیلی چیزا خیلی وقتا باخودم میگم چرا بدنیا اومدم منو حتی پدر و مادرم هم نمیخواستن چرا باید انتظار داشته باشم مردم منو بخوان و دوسم داشته باشن راستش انتخابی که هیچ وقت ازش پشیمون نشدم دوست داشتن تو بود من عاشقت بودم یه عاشق روانی ولی ازت میخوام فردا که بیدار شدی و دیدی که دیگه خبری از دختر کوچولوی بی تی اس نیست خواهشن ناراحت نباش من خیلی وقته که میخوام خودم و خلاص کنم از همه چی می خودم خیلی خسته تر از همه ام راستی وضعیت قلبم هم خوب نیست و به هرحال باید میمردم چه الان چه بعدا فقط من خیلیهنوز بچم برای مرگ نمیشه یکی نجاتم بده نمیخوام نمیخوام توی ۱۵ سالگی بمیرم یونگی خواهش میکنم اگه بیداری بیا و مانع من شو من سخته برام توی این سن بمیرم ولی اگه خوابی خوب بخوابی دیگه دیگه فردا منو قرار نیست ببینی تو دلیل مرگم نیستی راستش من خیلی وقته خستم پس خداحافظ برای همیشه من عاشقتم عاشقی که تا لحظه اخر به امید اینکه یکی نجاتش بده میمونه*
و دکمه ارسال و زد و برای بقیه اعضا هم دلش نیومد چیزی ننویسه پس برای بقیه هم نوشت ولی چیزهای متفاوتی و بعد از ارسال سریع گوشیش و خاموش کرد و
....................
- ۶.۱k
- ۲۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط