ویو جی هوپ

ویو جی هوپ
فرشته ی مرگ و دوک هوا رفتن و من مودمو لینا که یوهو یادم اومد که من باید برم به شرکت رئیس کیم ( بابا بزرگ دوک هوا ) ولی منکه نمی تونم‌ لینارو تنها بزارم ... نوچ ...
زنگ زدم به رئیس کیم

مکالمه ی جی هوپ با رئیس کیم =

جی هوپ‌ : رئیس ؟

رئیس کیم : بله آقا جنه ؟

جی هوپ : من نمی تونم‌ امروز بیام ببخشید ...

رئیس کیم : اوکی ... اشکال نداره

پایان مکالمه ...

تلفن رو قطع کردم که لینا حالش بهتر شد و بهم نگاه کرد ...

لینا : آ.آقا جنه ؟ ا.اینج.جا چی کار می کنید ...؟

جی هوپ‌ : عرق سرد کرده بودیو هزیون می گفتی .. نگرانت شدم ...

لینا : م.مرسی ... می تونید برید ....

جی هوپ : اوهوم ...

بعد حرف لینا رفتم بیرون داشتم تو خونه راه می رفتم که فضولیم گل کرد و رفتم اتاق فرشته ی مرگ‌رو دیدم ....
اوه ... اصلاً باورم نمی شه .. چرا اتاقش پر توماره ؟ ای بابا ... چیز خاصی نداشت
از اتاقش اومدم بیرون که خودش رو پشت در دیدم ... این بشر حلال زادست ؟

جی هوپ : او .. او فرشته ی مرگ .. مگه بیرون نبودین ؟ با دوک هوا ؟

شوگا : او ... آره بودم و برگشتم

رفت اتاقش و من رفتم تو حال نشستم که یوهوووووووو

~ خماری ~

شرط =
۱۰ تا لایک ۱۰ تا کامنت
دیدگاه ها (۱۸)

part : 3

بچه ها ⚖️

تکپارتی

part : 2

ویو ا /تکه یهو دستش رو گذاشت روی رون پام و فشار داد و گفت بی...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۳۵ویو لارااول به سمت اتاق جی و هینا رف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط