پارت سوم

پارت سوم

با صدای ضعیف کم چشمام باز کردم تار میدیدم دوباره بستم باز کردم تا دیدم بهتر شد نمیدونستم کجام اما تا سرم آوردم بالا دیدم که تهیونگ با نگرانی داره صدام میزنه چشمم خورد به دستاش که به زنجیر بودن به سقف وصل بود اومدم تکون بخورم دیدم دستام بسته هسته مثل تهیونگ با بغض به تهیونگ نگاه کردم با صدای ارومی گفتم:ته..یو..نگ
تهیونگ به طرفم خیز برداشت اما نمیتونست به طرفم بیاد سرجاش ایستاد گفت :جونم چاگیا خوبی قربونت برم اروم باش خودم درستش میکنم
بغضت ترکید گفتی:ته میترسم اگه اتفاقی برات بیفته چکار کنم حالا چکار کنیم
تهیونگ:اروم باش قربونت برم نترس همچی درست میشه اول باید بفهمم این حرومزاده ها کین
تا میخواستم حرف بزنم با صدای یه زن که بلند میخندید به طرفمون میومد توجمون جلب کرد با تعجب نگاه میکردم این کیه
به تهیونگ نگاه کردم رنگش پریده بود یهو خشم عصبانیت جاش عوض شد با صدای بلند گفت: عوضی هرزه چرا مارو اوردی اینجا ولمون کن
؟:پوزخندی زد به طرف تهیونگ رفت دستش روی صورت تهیونگ کشید که تهیونگ با ضرب صورتش به طرف مخالف برد با عصبانت گقت دست کثیفت به من نزن
؟:خندید گفت هنوز رام نشدی اشکال نداره رامت می کنم عشقم
یهو عصبانی شدم با عصبانیت گفتم : کی هستی چی میخواهی
بهم.نگاهی انداخت من یونا هستم از دیدنت اصلا خوشحال نیستم
ا.ت: پوزخندی زدم گفتم فکردی من خوشبختم عوضی چی میخواهی
یونا با پوزخندی به طرفم اومد گفت شوهرتو .....
دیدگاه ها (۰)

پارت چهارماول با بهت بهش نگاه کردم یهو با پوزخندی بهش.گفتم ...

پارت پنجمبا صدای بلند گریه کردم فقط میگفتم ن اینکار نمیکنی ل...

پارت : 1با هیجان ذوق به اینو اون ور می‌پریدم یه دست گل رز دس...

استوری جیهوپپپپپپ بیا وسط 💃💃💃💃💃

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۰

پسر کوچولوی من پارت ۴که یهو در صدا خورد...ویو ته : سریع پاشد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط