ادامه پارت

ادامه پارت ۴


{اعلامت ها جیهوا ● | جیهوپ ■ }

{اعلامت ها تهیونگ # | تینا @ }

*تق تق*

# بیا تو

@ سلاممم

# اوا سلام عشقممممم

@ ببخشید مزاحم شدم میشه ازتون یه خواهشی بکنیممم

■بکنیممم؟

●سلام عشقممممم

■سلام قربونت برممممم

●نمیشهههه *کیوت و مظلوم*

■واییییییییییی خدایااااااااا من چطوری به این نه بگم معلومه که میشههههه بیاین بشینید

@ خب نمیشه الان که تابستونه همگی ۴ تایی بریم دبی

# یکم دورههههه

@ * کیوت و مظلوم نگاهش میکنه *

# گوره با بای دورییییی


●واییییییییییی خدایااااااااا مرسیییی


■خببب بیبی


●بلههه


■الان میریم خونه ی تو لباساتو رو بردار بعدشم میریم خونه ی من


# اره بیبی منو تو هم میریم خونه ی تو لباساتو بردار بعدشم میریم خونه ی من شب میمونیم که فردا ساعت ۱ همه فرودگاه باشیم

جیهوپ و جیهوا: اره خوبه

@ باشه


* توی خونه ی جیهوپ *

●عشقممممم اتاق من کجاست که هم توش بخوابم هم وسایل و چمدونم رو بزارم


■اتاق من :/

●چییییی

■اره دیگه

●هومممم باشه

رفتم وسایلم رو گذاشتم تو اتاق هوپی و داشتم لباس عوض میکردم که یه دستی دور کمرم حلقه شد بله هوپی بود

■نمیخوای به ددی کمک کنی بیبی گرل *با صدای بم*

●جی...

حرفم با کوبدن لباش روی لبام نا تموم موند اولش تعجب کردم ولی بعدش منم همراهیش کردم
بعد منو انداختم روی تخت
*بقیه اش رو خودتون تصور کنید *

*خونه‌ی تهیونگ*

از زبان راوی : [ دوستان اینا از اول که وارد خونه شدن وسایل رو انداختن از هم لب گرفتن تا خود تخت
*دیگه بقیه اش رو خودتون میدونید *
دیدگاه ها (۱۹)

پروف عوض شدددد

پروف دوباره همون شد

پارت ۴{اعلامت ها جیهوا ● | جیهوپ ■ }{اعلامت ها تهیونگ # | ت...

لباس جیهوا

تک پارتی جیهوپیه شب مثل همیشه داشتی سوکهو (پسر ده ماهت) رو م...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط