مادربزرگ سلام

مادربزرگ سلام...
این روزها همه چیز فرق کرده
دیگر کسی غذا را بر روی چراغ نفتی بار نمی‌گذارد،
و دغدغه‌ای هم برای خاموش شدن بخاری نفتی سر صبح
بعد از تمام شدن نفت ندارد،
دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست...
دیگر خبری از آن دور همی‌های گرم و شاد و صمیمی نیست،

راستی دلم خیلی برای عطر دمپختک‌‌هایت تنگ شده است...
دیدگاه ها (۲)

به عید قربان قربان‌ کنند خلق جهان؛بُتا تو عید منی من ترا شو...

ره کجا ... ؟ منزل کجا ... ؟ مقصود چیست؟بوسه می بخشم ولی خود ...

‏ما نسلی بودیم که با تهدید "تا سه میشمارم" چشم میزاشتیم ‏ولی...

خدا نور پاشیده و من مست از بوی عطر چادرش.....میدانم که اینجا...

میترسم دیدن این هوا هم برامون حسرت بشه :)یادش بخیر، زمستونای...

دوفرشتع [غمگین

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط