اسلام ایرانیان
اسلام ایرانیان(۸)
اسود عنسی پس از کشتن وی با زن شهر بن باذان ازدواج کرد و بر همه یمن تا حضرموت، بحرین، احساء و بیابانهای بین نجد و طائف تسلط پیدا کرد و همه قبائل یمن را مطیع خود ساخت و فقط تنی چند از اعراب تسلیم او نشدند و به طرف مدینه منوره مراجعت نمودند.
پس از کشته شدن شهر بن باذان ریاست ایرانیان را فیروز و دادویه به عهده گرفتند. اینان همچنان در طریقه اسلام و متابعت از نبی اکرم صلی الله علیه و آله ثابت ماندند و روش باذان و فرزندش شهر بن باذان را از دست ندادند. در این بین، جریان کشته شدن شهر بن باذان و حوادث یمن به اطلاع حضرت رسول صلی الله علیه و آله رسید و مسلمانان مدینه متوجه شدند که جز ایرانیان و جماعتی از عرب، سرزمین یمن مرتد شده پیرامون اسود کذاب را گرفتهاند.
نامه حضرت رسول به ایرانیان یمن.
جشیش دیلمی که از ایرانیان مسلمان یمن بود گوید: حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای ما نامه نوشتند که با اسود کذاب جنگ کنیم. فرمان پیغمبر اسلام برای فیروز، دادویه و جشیش صادر شده بود و اینان مأمور شده بودند که با دشمنان اسلام بهطور آشکار و پنهان جنگ کنند و فرمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله را به همه مسلمانان برسانند. فیروز، دادویه و جشیش دیلمی فرمان پیغمبر صلی الله علیه و آله را به همه ایرانیان رسانیدند.
دیلمی گوید: ما شروع کردیم به مکاتبه و دعوت مردم که خود را برای جنگ با اسود عنسی مهیا سازند. در این هنگام اسود از جریان مطلع شد و برای ایرانیان پیامی فرستاد و آنها را تهدید کرد که اگر با وی سر جنگ و ستیز داشته باشند چنان و چنین خواهد شد. ما در پاسخ وی گفتیم: هرگز سر جنگ با شما نداریم. ولکن اسود به سخنان ما اعتمادی پیدا نکرد و همواره از ایرانیان بیم داشت که امکان دارد وی را از پای درآورند.
در این گیر ودار نامههایی از «عامربن شهر» و «ذی زود» و چند جای دیگر رسید. مردم در این نامهها ما را به جنگ با اسود تشویق میکردند و نوید
اسود عنسی پس از کشتن وی با زن شهر بن باذان ازدواج کرد و بر همه یمن تا حضرموت، بحرین، احساء و بیابانهای بین نجد و طائف تسلط پیدا کرد و همه قبائل یمن را مطیع خود ساخت و فقط تنی چند از اعراب تسلیم او نشدند و به طرف مدینه منوره مراجعت نمودند.
پس از کشته شدن شهر بن باذان ریاست ایرانیان را فیروز و دادویه به عهده گرفتند. اینان همچنان در طریقه اسلام و متابعت از نبی اکرم صلی الله علیه و آله ثابت ماندند و روش باذان و فرزندش شهر بن باذان را از دست ندادند. در این بین، جریان کشته شدن شهر بن باذان و حوادث یمن به اطلاع حضرت رسول صلی الله علیه و آله رسید و مسلمانان مدینه متوجه شدند که جز ایرانیان و جماعتی از عرب، سرزمین یمن مرتد شده پیرامون اسود کذاب را گرفتهاند.
نامه حضرت رسول به ایرانیان یمن.
جشیش دیلمی که از ایرانیان مسلمان یمن بود گوید: حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای ما نامه نوشتند که با اسود کذاب جنگ کنیم. فرمان پیغمبر اسلام برای فیروز، دادویه و جشیش صادر شده بود و اینان مأمور شده بودند که با دشمنان اسلام بهطور آشکار و پنهان جنگ کنند و فرمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله را به همه مسلمانان برسانند. فیروز، دادویه و جشیش دیلمی فرمان پیغمبر صلی الله علیه و آله را به همه ایرانیان رسانیدند.
دیلمی گوید: ما شروع کردیم به مکاتبه و دعوت مردم که خود را برای جنگ با اسود عنسی مهیا سازند. در این هنگام اسود از جریان مطلع شد و برای ایرانیان پیامی فرستاد و آنها را تهدید کرد که اگر با وی سر جنگ و ستیز داشته باشند چنان و چنین خواهد شد. ما در پاسخ وی گفتیم: هرگز سر جنگ با شما نداریم. ولکن اسود به سخنان ما اعتمادی پیدا نکرد و همواره از ایرانیان بیم داشت که امکان دارد وی را از پای درآورند.
در این گیر ودار نامههایی از «عامربن شهر» و «ذی زود» و چند جای دیگر رسید. مردم در این نامهها ما را به جنگ با اسود تشویق میکردند و نوید
- ۱.۷k
- ۱۵ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط