استاد کیم فصل
استاد کیم (فصل۲ )
پارت ۸۶
چی در انتظار تهیونگ بود جسد عشق اش یا زنده اش یا هیچ چیزی تا رسیدن به اونجا خیلی خونسرد بود و این خونسردی مستر تهیونگ بود که همه را دیوانه میکرد اگر هر کسه دیگی به جایه ایشون بود حتما دیونه میشد ولی تهیونگ برعکس همه بود خیلی آروم رفتار میکرد همین که رسیدن درو تا دور کارخونه را محاصره کردن روبه افرادش کرد و با جسورانه گفت
تهیونگ : من اول میرم
.... : منتظر آقا لی یون وو ..
تهیونگ: ترسو نباش
اسلحه اش. را برداشت و نشونه گرفت خیلی آروم آروم وارد کار خونه شد بو بدی در اون کار خونه بود بوی مواد شیمیایی آدم رو خفه میکرد تهیونگ آروم پشته دستگاها قائم شد و آروم آروم از بینه وسایل ها و دستگاه ها عبور کرد بهش گفته بودن فقد یک اتاق طبقه بالا داره پس خیلی اروم سمته همان اتاق رفت اینش برایش مشکوک بود پشته در ایستاد ولی هیچ صدا یی نشنید دست اش رو دستگیره در گذاشت یکی از افراد اش گفت
....: ارباب درو باز نکنید شاید تله باشه
تهیونگ هیچ حرفی نزد و همه افراد اش پشته سر تهیونگ ایستاد وقتی تهیونگ دست گیره در رو پایین کشید و در کمی باز شد تفنگی را دید که ماشه اش با نخ بسته بودن به دست گیره در وقتی در باز میشد خود به خود شلیک میشد تهیونگ زود رو یک پا اش نشست و زانو دیگه اش رو زمین شد و درست وست پیشانی همان افراد تهیونگ شلیک شد
تهیونگ نگران و شوکه به اون نگاه کرد و جسد غرق در خونه افراد اش را دید انگار به قلب اش شلیک کردن اون حتما خانواده داشت تهیونگ درست در چهار چون در نشسته بود تا دست اش را دراز کرد ببینه اون زنده هست در سمته تهیونگ اومد و ماشه خود به خود کشیده شد و کلوله شلیک شد سمته تهیونگ .....
پارت ۸۶
چی در انتظار تهیونگ بود جسد عشق اش یا زنده اش یا هیچ چیزی تا رسیدن به اونجا خیلی خونسرد بود و این خونسردی مستر تهیونگ بود که همه را دیوانه میکرد اگر هر کسه دیگی به جایه ایشون بود حتما دیونه میشد ولی تهیونگ برعکس همه بود خیلی آروم رفتار میکرد همین که رسیدن درو تا دور کارخونه را محاصره کردن روبه افرادش کرد و با جسورانه گفت
تهیونگ : من اول میرم
.... : منتظر آقا لی یون وو ..
تهیونگ: ترسو نباش
اسلحه اش. را برداشت و نشونه گرفت خیلی آروم آروم وارد کار خونه شد بو بدی در اون کار خونه بود بوی مواد شیمیایی آدم رو خفه میکرد تهیونگ آروم پشته دستگاها قائم شد و آروم آروم از بینه وسایل ها و دستگاه ها عبور کرد بهش گفته بودن فقد یک اتاق طبقه بالا داره پس خیلی اروم سمته همان اتاق رفت اینش برایش مشکوک بود پشته در ایستاد ولی هیچ صدا یی نشنید دست اش رو دستگیره در گذاشت یکی از افراد اش گفت
....: ارباب درو باز نکنید شاید تله باشه
تهیونگ هیچ حرفی نزد و همه افراد اش پشته سر تهیونگ ایستاد وقتی تهیونگ دست گیره در رو پایین کشید و در کمی باز شد تفنگی را دید که ماشه اش با نخ بسته بودن به دست گیره در وقتی در باز میشد خود به خود شلیک میشد تهیونگ زود رو یک پا اش نشست و زانو دیگه اش رو زمین شد و درست وست پیشانی همان افراد تهیونگ شلیک شد
تهیونگ نگران و شوکه به اون نگاه کرد و جسد غرق در خونه افراد اش را دید انگار به قلب اش شلیک کردن اون حتما خانواده داشت تهیونگ درست در چهار چون در نشسته بود تا دست اش را دراز کرد ببینه اون زنده هست در سمته تهیونگ اومد و ماشه خود به خود کشیده شد و کلوله شلیک شد سمته تهیونگ .....
- ۱۴.۰k
- ۰۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط