پارت پنجاه و دوم رمان تب داغ هوس:
52
پس چرا قيافه ات اون شکلي شد؟!
-چرتو پرت زده بود
نگين- خيله خب بيا يه کم به خودت برس
در يهو چار طاق باز شد منو نگين از ترس يه جيغ بنفش زديم ديديم نعيمه شاکي دادزد:
-نگين!
نگين با اخم گفت: شايد ما لباس تنمون نيست که اين در بي صاحابو ميبنديم که يهو ميپري باز ميکني
نعيم – انقدر آرايش نکن داداششم داره مياد
نگين با ذوق تصنعي و مسخره اي گفت:
-واي آخ جون شروين هم مياد«جدّي گفت»:به تو ربطي نداره که چقدر آرايش ميکنم
نعيم- پاک کن اون سايه اتو
نگين-تو برو زنتو جمع کن من بابا دارم تو نميخواد آقا بالا سر من باشي مامان، مامان بيا اين تفحه اتو ببر
پس چرا قيافه ات اون شکلي شد؟!
-چرتو پرت زده بود
نگين- خيله خب بيا يه کم به خودت برس
در يهو چار طاق باز شد منو نگين از ترس يه جيغ بنفش زديم ديديم نعيمه شاکي دادزد:
-نگين!
نگين با اخم گفت: شايد ما لباس تنمون نيست که اين در بي صاحابو ميبنديم که يهو ميپري باز ميکني
نعيم – انقدر آرايش نکن داداششم داره مياد
نگين با ذوق تصنعي و مسخره اي گفت:
-واي آخ جون شروين هم مياد«جدّي گفت»:به تو ربطي نداره که چقدر آرايش ميکنم
نعيم- پاک کن اون سايه اتو
نگين-تو برو زنتو جمع کن من بابا دارم تو نميخواد آقا بالا سر من باشي مامان، مامان بيا اين تفحه اتو ببر
- ۲.۳k
- ۲۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط