تا کی در انتظار گذاری به زاریم

تا کی در انتظار گذاری به زاریم
باز آی بعد از اینهمه چشم انتظاریم
دیشب به یاد زلف تو در پرده های ساز
جان سوز بود شرح سیه روزگاریم
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سرسازگاریم
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زنده داریم
طبعم شکار آهوی سر در کمند نیست
ماند به شیر شیوه وحشی شکاریم
شرمم کشد که بی تو نفس میکشم هنوز
تا زنده ام بس است همین شرمساریم
شهریار...
دیدگاه ها (۵)

تو رفته ای و من با غمِ خود، سودایِ سفر دارمتو رفته ای و من ا...

برایم نخندجنبه ندارمعاشقت میشوم...میگذاری میرویمن میمانم و ش...

به خداحافظیِ تلخ تو سوگند نشدکه تو رفتی و دلم ثانیه ای بند ن...

کافه تعطیل است!چشم انتظارِ که نشسته ای؟!آن یک نفر اگر آمدنی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط