نوشتم بر در و دیوار چشمت

نوشتم بر در و دیوار ، چشمت
نوشتم با تبِ سرشار ، چشمت

نوشتی از دو چشمانت نگویم
نوشتم صد هزاران بار،چشمت

نوشتم با این دل ماتم زده آواز چه سازم؟

بشکسته نی ام، بی لب دمساز چه سازم؟

در کنج قفس می کشدم حسرت پرواز
با بال و پر سوخته پرواز چه سازم؟

گفتم که دل از مهر تو برگیرم و هیهات
با این همه افسونگری و ناز چه سازم؟

خونابه شد آن دل که نهانگاه غمت بود
از پرده در افتد اگر این راز، چه سازم؟

گیرم که نهان برکشم این آه جگرسوز
با اشک تو ای دیدهء غماز چه سازم؟

تار دل من چشمهء الحان خدایی ست
از دست تو ای زخمهء ناساز چه سازم؟

ساز غزل سایه، به دامان تو خوش بود
دو از تو من دلشده آواز چه سازم؟
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۳)

تو...شبیه یک دریا،خاطراتت...امواج،و من رها کرده خویش را در د...

از تماشای دو چشمت منکه حیران میشوم!با تو شعرم نو شده، اما غز...

در دفتر تاریخ نوشتند که هستیم هستیم ولی دل به که بستیم،شکستی...

هرچه مغرورترباشی،تشنه‌ترندبرای باتوبودن!و هرچه دست‌نیافتنی‌ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط